نحوه محاسبه حاشیه سود


اینفوگرافی نسبت‌های سودآوری

مارجین چیست؟ آموزش محاسبه و فرمول مارجین در فارکس و تریدینگ

مارجین یا مارژین عبارت است از اصطلاحی که امروزه در بازار به عنوان سود و یا حاشیه سود به کار برده می شود این عنوان از تفاوت بین قیمت خرید و فروش به وجود می آید و ممکن است برای هر مشتری تعاریف متفاوتی نیز داشته باشد، مارژین در واقع حاشیه سود برای مشتری به شمار می رود.

مارژین در واقع مقدار وجه تضمینی در ابتدای یک معامله است و براساس لوریج محاسبه می گردد که در ادامه به توضیح آن خواهیم پرداخت.

مارجین چیست؟

مارجین یا حاشیه وجه التضمینی اولیه یک وجه مورد نیاز برای باز کردن یک معامله است. مارژین مقدار پول درگیر در این معامله را نشان می دهد، مقدار پولی که توسط بروکر برای تضمین بازماندن آن معامله کنار گذاشته می شود. به زبان ساده تر می توانیم مارجین را یک وجه الزمان بنامیم.

انواع مارجین

اگر بخواهیم انواع آن را در دنیای اقتصاد و بورس بررسی کنیم می توانیم به این صورت بگوییم که پول مارجین براساس اهدافی که برای آن در نظر گرفته شده به دسته های گوناگونی از جمله مارجین آزاد، مارجین اختلافی، مارجین محافظت شده و قفل شده و بسیاری از دسته های فرعی دیگر نیز تقسیم شده اند.

مارجین در فارکس

در واقع مارجین در فارکس به مقداری از سرمایه شما گفته می شود که به عنوان ضمانت در حساب کارگزار بلوکه می شود. این مقدار صرفا زمانی در نظر گرفته می شود که شما یک پوزیشن باز داشته باشید آنگاه بلوکه می شود در غیر این صورت اگر پوزیشن باز نداشته باشید هیچ مارجینی در نظر گرفته نمی شود.

مارجین بایننس

یکی از پلتفرم های معاملاتی که می شود ارزهای دیجیتال را در آن ترید کرد بایننس می باشد. کسانی که خواهان این هستند که قدرت بیشتری در معاملات خود بدست بیاورند از این پلتفرم استفاده می کنند.

قابلیت های مارجین تریندینگ

یکی از قابلیت های مارجین تریندینگ که در وبسایت باینس اضافه شده است این است که شرایطی را برای کاربران خود فراهم کرده است تا کاربران بتوانند با استفاده از پولی که به عنوان وثیقه قرار می دهند، دارایی خود را افزایش بدهند و حاشیه سود و ضرر خود از ترید را نیز گسترش دهند.

مارجین تریدینگ چیست؟

یکی از روش های قدیمی که در بازار های مالی و سنتی استفاده می شود معاملات اهرمی می باشد و چون مارجین تریندینگ فرآیندی است که در طی آن، با ساختن اهرم موجودی فعلی ارز دیجیتال، مبغلی اضافه تر برای سرمایه گذاری قرض گرفته می شود تا فرد بتواند معاملات خود را با سرمایه بالاتری انجام دهد.

مارجین کوینکس چیست؟

مارجین کوینکس یکی از صرافی های رمز ارز دیجیتال است که در اواخر سال 2017 تاسیس شد. این بازار فضای خوبی برای معامله گران و نوسان گیران است. فضای که کوینکس برای افراد ایجاد کرده است باعث شد علاوه بر معامله گران حرفه ای، نوسان گیران جدید زیادی به آن اضافه شوند. امکان ورود ساده به بازار، تنوع بسیار در خرید و فروش، عدم نیاز به شرایط خاص از مزایای این فضا می باشد.

آموزش مارجین بایننس

از زمان راه اندازی قابلیت ترید با مارجین در صرافی بایننس مدت ها است که می گذرد، شما با استفاده از این پلتفرم قادر خواهید بود تا در معانلات قدرت بیشتری را کسب کنید. تنها اکانت های وریفای شده قادر خواهند بود از این قابلیت استفاده نمایند. وبسایت های بسیاری هستند که نحوه فعال سازی اکانت مارجین ترید بایننس و نحوه انجام این معامله را به شما آموزش خواهند داد.

معنی مارجین

معنی مارجین به زبان ساده به این صورت است که یک صرافی برای یک پوزیشن یا معامله به عنوان وثیقه مقدار پولی را نزد خود نگهداری می کند که به آن مارجین می گویند. نکته مهم این است که مارجین یک هزینه و یا یک قیمت نیست و با توجه به نوع پوزیشن و مقدار معامله متغیر است. در هر معامله مقدار مارجینی که بلوکه می شود بسته به مقدار لوریج دارد.

تفاوت مارجین و لوریج

خب قبل از این که به تفاوت این دو بپردازیم باید به این سوال پاسخ دهیم که معاملات مارجین چیست؟ پاسخ به این سوال این گونه است که در بازار ارزهای دیجیتال برای خرید و فروش یک دارایی از روشی به عنوان مارجین استفاده می شود که در آن به ازاری پولی که بروکرفراهم کرده است، میزان سودی مشخص گرفته می شود و در این معاملات شما می توانید سرمایه ای را که در اختیار دارید توسط قرض گرفتن پول و استفاده از لوریج، افزایش دهید.

لوریج به معنای اهرم می باشد و اعتباری است که بروکر برای ترید کردن در اختیار افراد قرار می دهد. به عنوان مثال شما 1000 دلار می گذارید و بروکر به شما 100 برابر آن را قدرت خرید می دهد و یا به عبارتی دیگر اضافه کردن قدرت به مارجین است.

معاملات مارجین چیست

حال که به دو معنای مارجین نحوه محاسبه حاشیه سود و لوریج پی بریدیم تقاوت میان آن ها را این گونه بیان خواهیم کرد، مارجین مقدار پولی است که بروکر به عنوان وثیقه برای معامله ای که انجام می دهیم نگه می دارد و بلوکه می کند که اگر ضرری اتفاق افتاد بتواند از آن استفاده کند ولی لوریج قدرتی است که بروکر به معامله گر می دهد تا بتواند از آن در معاملات خود استفاده کند.

حاشیه سود چیست

حاشیه سود مارجین یک نسبت و یا درصدی مفید است که به ما در رابطه با عملکرد مالی یک شرکت در جنبه های مختلف کمک خواهد کرد.

این نسبتی که از فرمول حاشیه سود به دست می آید هرچه مقدار عدد آن بیشتر باشد سود دهی یک شرکت بیشتر و هر چه کمتر باشد یعنی شرکت عملکرد خوبی در کاهش هزینه نداشته است و سود دهی خوبی هم ندارد.

در زیر سه نوع حاشیه سود را با مثال توضیح خواهیم داد:

حاشیه سود خالص که این نسبت از تقسیم سود خالص بر فروش بدست می آید:

فروش/سود خالص = حاشیه سود خالص

و سود آوری هر واحد از فروش شرکت را نشان می دهد. به عنوان مثال حاشیه سود 30% نشان می دهد که شرکت از هر 1000 تومان فروش به 300 تومان سود ( با در نظر گرفتن تمامی در آمد ها و هزینه ها، اعم از عملیاتی و غیر عملیاتی) کسب کرده است.

حاشیه سود ناخالص از تقسیم سود ناخالص بر فروش بدست می آید:

فروش/سود ناخالص = حاشیه سود ناخالص مارجین

حاشیه سود ناخالص 30% بدین معناست که شرکت پس از کسر هزینه های تولید، 30% از فروش خود سود کسب می کند. به بیان دیگر شرکت کالایی را به قیمت 1000 تومان به فروش می رساند که هزینه تولید آن 700 تومان شده است.

حاشیه سود عملیاتی از تقسیم سود عملیاتی بر فروش بدست می آید:

فروش/سود عملیاتی = حاشیه سود عملیاتی

میزان سود آوری هر واحد از فعالیت های عملیاتی شرکت را نشان می دهد. به عنوان مثال حاشیه سود عملیاتی 30% نشان می دهد که شرکت از هر 1000 تومان فروش، 300 تومان سود (فقط با در نظر گرفتن درآمد ها و هزینه های عملیاتی) کسب کرده است.

فرمول حاشیه سود

نسبت حاشیه سود برابر است با سود تقسیم بر فروش خالص

فروش خالص/سود = حاشیه سود

  • در ادامه پیشنهاد می شود از مقاله سل لیمیت و همچنین بای لیمیت در بورس نیز بازدید به عمل آورید.

محاسبه حاشیه سود

محاسبه حاشیه سود برای بدست آوردن عملکرد یک شرکت ضروری می باشد است. بعد از محاسبه حاشیه سود طبق فرمول آن هر چه این عدد به 100% نزدیک تر باشد یعنی عملکرد یک شرکت بهتر است.

سوالات متداول

  1. یکی از قابلیت های تریدینگ را تعریف کنید.

یکی از قابلیت های تریندینگ که در وبسایت باینس اضافه شده است این است که شرایطی را برای کاربران خود فراهم کرده است تا کاربران بتوانند با استفاده از پولی که به عنوان وثیقه قرار می دهند، دارایی خود را افزایش بدهند و حاشیه سود و ضرر خود از ترید را نیز گسترش دهند.

کوینکس یکی از صرافی های رمز ارز دیجیتال است که در اواخر سال 2017 تاسیس شد. این بازار فضای خوبی برای معامله گران و نوسان گیران است. فضای که کوینکس برای افراد ایجاد کرده است باعث شد علاوه بر معامله گران حرفه ای، نوسان گیران جدید زیادی به آن اضافه شوند. امکان ورود ساده به بازار، تنوع بسیار در خرید و فروش ، عدم نیاز به شرایط خاص از مزایای این فضا می باشد.

لوریج به معنای اهرم می باشد و اعتباری است که بروکر برای ترید کردن در اختیار افراد قرار می دهد. به عنوان مثال شما 1000 دلار می گذارید و بروکر به شما 100 برابر آن را قدرت خرید می دهد و یا به عبارتی دیگر اضافه کردن قدرت است.

سود عملیاتی و حاشیه سود عملیاتی به همراه مثال

سود عملیاتی

برای داشتن نگاهی عمیق‌تر و داشتن تحلیل‌هایی موشکافانه‌تر نسبت به صورت‌های مالی باید سعی کنیم به اغلب حساب‌های صورت‌های مالی و نحوه‌ی تأثیرگذاری آن‌ها تسلطی نسبی پیدا کنیم. بدون شک از مهم‌ترین این حساب‌ها سود یک شرکت است. این سود شامل بخش‌های متفاوتی است که در مقاله‌ی مربوط به انواع سود به آن اشاره خواهیم کرد. اما در این مقاله در ارتباط با یکی از زیرمجموعه‌های سود، یعنی سود عملیاتی صحبت خواهیم کرد. همچنین در آن به مفاهیمی نظیر تعریف سود عملیاتی، تفاوت سود عملیاتی با سود خالص و ناخالص، فرمول محاسبه‌ی سود عملیاتی، نسبت حاشیه سود عملیاتی و نحوه و محدودیت‌های استفاده از آن اشاره خواهیم کرد. در پایان نیز تحلیل این نسبت را برای چند نماد منتخب بورسی انجام خواهیم داد.

سود عملیاتی چیست؟

هر شرکت و بنگاه اقتصادی یک زمینه‌ی فعالیت اصلی دارد که موضوع اصلی فعالیت شرکت را شامل می‌شود. سود عملیاتی یک شرکت عبارت است از مجموع تمام درآمدهای کسب شده ناشی از فعالیت تجاری اصلی شرکت منهای مجموع تمام هزینه‌های انجام شده در راستای فعالیت اصلی شرکت برای یک دوره‌ی مالی معین.

درواقع در سود عملیاتی، بهره‌های پرداختی یا دریافتی شرکت و همین‌طور مالیات‌های آن از میزان سود کسر نمی‌شوند. طبیعتاً اگر شرکت از انجام سایر فعالیت‌های جانبی نظیر سرمایه‌گذاری و … (البته در صورتی‌که فعالیت اصلی شرکت سرمایه‌گذاری نباشد) درآمدهایی داشته باشد، آن درآمدها نباید در این بخش محاسبه شوند. با توجه ‌به تعریف، زیان عملیاتی زمانی برای یک شرکت رخ می‌دهد که درآمد کسب‌وکار اصلی آن، از هزینه‌های مربوط به فعالیت اصلی‌اش کمتر باشد.
اطلاعات پارامترهایی نظیر سود عملیاتی زمانی ارزشمندتر هستند که روند تغییرات آن‌ها برای یک شرکت در طول چندین سال و یا مقایسه‌ای بین چند شرکت هم‌گروه صورت بگیرد. طبیعتاً اگر شرکتی در یک بازه‌ی زمانی طولانی سود عملیاتی منفی یا همان زیان عملیاتی داشته باشد برای ادامه‌ی فعالیتش با چالش‌ها و مسائلی روبه‌رو خواهد بود.

برای درک بهتر سود عملیاتی ذکر چند نکته و توجه به آن‌ها مهم است. سود عملیاتی لزوماً معادل جریان‌های نقدی ایجاد شده توسط شرکت نیست. چرا که تعهدی بودن مبنای حسابداری در شناسایی درآمد و هزینه می‌تواند منجر به تفاوت سود عملیاتی و جریان‌های نقدی شود. نکته‌ی دیگر آن است که گاهی اوقات ممکن است یک شرکت به‌جای سود خالص ، سود عملیاتی خود را برجسته کند. این کار معمولاً به علت بالا بودن غیرعادی هزینه‌های مالی و مالیات‌ها رخ می‌دهد. در این صورت مدیران ممکن است سعی کنند تا توجه را از هزینه‌های غیرعملیاتی قابل‌توجه که جزئی از ساختار بلندمدت کسب‌وکارها هستند، منحرف کند.

مقایسه‌ی سود عملیاتی با سود خالص و سود ناخالص

تفاوت این نوع از سودها در ارقام و حساب­‌هایی است که در طول فرآیند محاسبه‌­ی این انواع سود باید اضافه یا کم شوند. سود ناخالص صرفاً تفاوت درآمدهای عملیاتی و بهای تمام ‌شده‌ی آن‌هاست. برای رسیدن به سود عملیاتی، هزینه­‌های فروش، اداری و عمومی، هزینه کاهش ارزش دریافتنی‌­ها و همین­طور سایر هزینه­‌های عملیاتی را باید از سود ناخالص کسر کرده و سایر درآمدهای عملیاتی را به آن اضافه کنیم. برای رسیدن به سود خالص هم تمامی هزینه­‌ها اعم از تأمین مالی و مالیات­‌ها و … را از سود عملیاتی کسر و درآمدهای غیرعملیاتی را به آن اضافه می‌­کنیم.

تفاوت سود عملیاتی با سود خالص و سود ناخالص

تفاوت سود عملیاتی با سود خالص و سود ناخالص

نسبت حاشیه سود عملیاتی

نسبت حاشیه سود عملیاتی زیرمجموعه‌ی نسبت‌های سودآوری از نسبت‌های مالی است. این نسبت نشان‌دهنده‌ی درصد سودی است که یک شرکت از عملیات اصلی‌اش قبل از کسر هزینه‌های مالی و مالیات کسب می‌کند. این نسبت با تقسیم میزان سود عملیاتی بر کل درآمد یا فروش به دست می‌آید. حاشیه سود عملیاتی طبیعتاً در صنایع مختلف می‌تواند متفاوت باشد؛ بنابراین اگر از آن برای مقایسه‌ی یک شرکت با شرکت‌های هم‌گروه خودش استفاده شود، می‌تواند ابزاری کارآمدتر باشد.

حاشیه سود عملیاتی می‌تواند نشان‌دهنده‌ی کیفیت مدیریت یک شرکت و میزان بهره‌وری آن نیز باشد. چراکه اغلب هزینه‌های عملیاتی نظیر حقوق و اجاره ساختمان‌ها یا تجهیزات، بیشتر هزینه‌های متغیر هستند. از سوی دیگر یک شرکت ممکن است کنترل کمی بر روی هزینه‌های مستقیم تولید داشته باشد. به طور مثال توانایی تغییر میزان هزینه‌ی مواد اولیه‌ی خام مصرفی خود را نداشته باشد، اما در کنترل هزینه‌هایی مانند هزینه‌ی اجاره و امثال آن، مدیران دارای اختیاراتی هستند که تأثیراتش در نسبت حاشیه سود عملیاتی نمود پیدا خواهد کرد.

در واقع برای محاسبه­‌ی سود عملیاتی هزینه­‌هایی که کسر می­‌شوند، فراتر از هزینه‌­های تولید مستقیم‌اند و حساب­‌هایی نظیر حقوق و مزایا، هزینه­‌های سربار، هزینه­‌های تحقیق و توسعه و… نیز باید کسر شوند.

محدودیت‌های نسبت حاشیه سود عملیاتی

بدون شک نسبت حاشیه سود عملیاتی نیز مانند سایر ابزارهای تحلیلی بازارهای مالی در عین فوایدی که دارد می‌تواند حامل برخی محدودیت‌ها نیز باشد که باز هم سبب می‌شود تا تأکید کنیم که این ابزار نباید صرفاً به ‌تنهایی استفاده شود و بهره‌گیری از آن در کنار سایر ابزارها نظیر نسبت حاشیه سود ناخالص، حاشیه سود خالص، نسبت‌های اهرمی، کارایی و … می‌تواند بر سودمندی آن بیفزاید. برخی از نکات ممکن است بر روی عدد حاصله از این نسبت تأثیرگذار باشد که به‌ اختصار به دو مورد از آن‌ها اشاره خواهیم کرد.

مورد اول آن است که حتی برای شرکت‌های هم‌گروه و شاغل در یک صنعت خاص نیز، ممکن است یک شرکت از استراتژی برون‌سپاری استفاده کند که حتی با فرض ثبات سایر شرایط نیز، احتمال تفاوت در نسبت حاشیه سود عملیاتی آن شرکت با شرکتی هم‌سنگ خودش وجود خواهد داشت و باید به آن نکته توجه شود.

مورد دیگری که می‌توان بدان اشاره کرد، روش استهلاک شرکت‌ها است. این امر می‌تواند بر نسبت حاشیه سود عملیاتی شرکت‌ها تأثیرگذار باشد و ارقام به‌ دست‌آمده را تغییر دهد. درحالی‌که عملاً این آیتم چندان مربوط به عملیات شرکت نیست و صرفاً مبنایی محاسباتی است که در صورت استفاده از روش مانده نزولی ممکن است حاشیه سود کمتری گزارش شود و در طول زمان افزایش یابد. اما در صورت استفاده از روش استهلاک خطی مستقیم با فرض ثبات سایر شرایط، نسبت ثابتی را شاهد باشیم. این تفاوت‌ها ناشی از تفاوتی واقعی در عملیات شرکت‌ها نحوه محاسبه حاشیه سود نیست و باید به آن‌ها توجه شود.

نمونه‌ای از تحلیل حاشیه سود عملیاتی

در ادامه‌ی این مقاله قصد داریم تا برای ۳ نماد منتخب از گروه شرکت‌های سیمانی بورس تهران تحلیل حاشیه سود عملیاتی را برای یک بازه‌ی چهار ساله انجام داده و ارقام به ‌دست ‌آمده را با متوسط صنعت مقایسه کنیم. نمادهای بررسی شده مربوط به شرکت‌های سیمان تهران، سیمان خوزستان و سیمان ارومیه هستند.

جدول-حاشیه-سود-عملیاتی

جدول حاشیه سود عملیاتی

مطابق اطلاعات جدول شرکت سیمان تهران همواره و در تمامی سا‌ل‌ها نسبت حاشیه سود عملیاتی کمتری نسبت به متوسط صنعتی که در آن شاغل است، داشته است. بنابراین اگر صرفاً بخواهیم با این پارامتر اقدام به سرمایه‌گذاری در صنعت سیمان بکنیم، طبیعتاً انتخابمان شرکت سیمان تهران نخواهد بود. در این‌ بین شرکت سیمان ارومیه بهترین عملکرد را از نظر این شاخص داشته است. در طول سنوات مورد بررسی همواره نرخی بالاتر از متوسط صنعت را به خود دیده است. شرکت سیمان خوزستان نیز قدری نوسانی عمل کرده و در برخی سال‌ها کمتر از میانگین و در برخی سال‌ها بالاتر از آن بوده است. اما این نوسانات چندان شدید نبودند؛ بنابراین با صرف توجه به این شاخص پرواضح است که بهترین عملکرد مربوط به نماد ساروم و ضعیف‌ترین عملکرد مربوط به ستران بوده است.

نکته‌ی قابل‌توجه روند تغییرات نسبت برای نماد ستران است. با اینکه این شرکت همواره عملکردی ضعیف‌تر از متوسط صنعت داشته است اما میزان ضعیف‌تر بودن این عملکرد در طی این چند سال تغییراتی داشته و شرکت رو به بهبودی حرکت کرده است و توانسته تفاوت حاشیه سود عملیاتی خود را با متوسط صنعت کاهش دهد.

در راستای فهم بهتر این مطلب، پیشنهاد می‌کنیم تا مقاله‌ی مربوط به صورت‌های مالی را هم مطالعه کنید.

سخن پایانی آکادمی دانایان

نکته‌ای که همواره مورد تأکید ما بوده، این است که نباید صرفاً با یک پارامتر و از یک دیدگاه به عملکرد شرکت‌ها نگاه کرد. ما باید تلاش کنیم تا دیدی صحیح و چند بعدی نسبت به موضوعات پیدا کنیم. چراکه تمامی ابزارها دارای محدودیت‌هایی هستند که هنگام استفاده‌ی از آن‌ها لازم است بر این محدودیت‌ها واقف باشیم. به طور مثال علاوه بر محدودیت‌های مطرح شده برای این نسبت شرایطی را در نظر بگیرید که ما با صرف توجه به این نسبت و عدم توجه کافی به نحوه محاسبه حاشیه سود وضعیت تأمین مالی شرکت، اقدام به تحلیل کنیم. در این صورت ممکن است شرکت در عین سودآوری عملیاتی به علت هزینه‌های بالای مالی در کل زیان‌ده شده باشد. اما ما با غفلت از پارامتر‌های مربوط به سود و زیان مالی به این امر توجه کافی نکنیم. بنابراین بازهم ضمن تأکید بر سودمندی این ابزارها شما را به استفاده‌ی توأمان آن‌ها با یکدیگر توصیه می‌کنیم.

انواع نسبت‌های سودآوری و نحوه‌ی محاسبه‌ی آن‌ها

نسبت سودآوری

در تحلیل بنیادی پس از مطالعه درباره‌ی صورت‌های مالی و تجزیه‌وتحلیل آن‌ها به مفهوم نسبت‌های مالی و انواع آن رسیدیم. در این مقاله به سراغ نسبت‌های سودآوری از نسبت‌های مالی خواهیم رفت و ضمن تعریف زیرمجموعه‌های نسبت سودآوری و بیان نحوه‌ی محاسبه‌ی آن‌ها به ذکر نکاتی درباره‌ی تحلیل آن‌ها می‌پردازیم و در پایان نیز نسبت‌های سودآوری را برای یک نماد منتخب بورسی محاسبه و تحلیل خواهیم کرد.

اینفوگرافی-نسبت_های-سودآوری

اینفوگرافی نسبت‌های سودآوری

چرا نسبت‌های سودآوری را بررسی می‌کنیم؟

پیش از بیان تعریف نسبت‌های سودآوری، بیان هدف مراجعه‌ی به این نسبت‌ها و بهره‌گیری از آن‌ها خالی ‌از لطف نیست. سود، مهم‌ترین آیتم و مهم‌ترین پارامتر در صورت‌های مالی و مقایسه‌ی بین شرکت‌ها است. از مدیران شرکت گرفته، سهام‌داران و حتی برخی کارکنان شرکت همواره به فکر تحقق سود بیشتر و تسهیل شرایط برای دستیابی به آن هستند.

برای تحقق سود طبیعتاً به برخی منابع نیازی مبرم وجود دارد. این منابع به شکل یکسان در اختیار تمام شرکت‌ها نیست و هر شرکتی با مجموعه‌ای از محدودیت‌ها سروکار دارد و باید در چارچوب قیود موجود سعی بر بهینه‌یابی و بیشینه‌سازی سود خودش داشته باشد؛ بنابر این اگر در مقایسه‌ی شرکت‌ها صرفاً بر مقدار کمی سود حاصل شده توجه کنیم، نگاهی سطحی به قضیه‌ی سودسازی شرکت‌ها داشته‌ایم و ابداً به امکانات موجود و در دسترس آن‌ها توجهی نکرده‌ایم. محاسبه و تحلیل نسبت‌های سودآوری ما را در هم‌سنگ و هم معیار کردن شرکت‌ها برای مقایسه‌ی بهتر یاری می‌کنند.

در واقع با بهره‌گیری از این نسبت‌ها می‌توانیم فارغ از میزان کمی سود در شرکت‌های مختلف بهره‌وری آن‌ها را با هم مقایسه کنیم. چراکه انحراف تحلیل‌های مبتنی بر بهره‌وری در بلندمدت نسبت به تحلیل‌های سطحی مبتنی بر مقادیر کمی بسیار کمتر است و به عبارت ساده‌تر در این‌گونه تحلیل‌ها درصد بالاتری از پیش‌بینی‌ها صحیح و سودمند خواهند بود.

نسبت سودآوری (Profitability Ratios) چیست؟

نسبت‌های سودآوری زیرمجموعه‌ای از انواع نسبت‌های مالی هستند که طی آن‌ها بهره‌وری شرکت در تحقق سود نسبت به پارامتر‌های مختلف ارزیابی و بررسی می‌شود. برای محاسبه‌ی این نسبت‌ها سود محقق شده را نسبت به پارامتر‌های مختلفی مثل دارایی‌ها، حقوق صاحبان سهام و فروش می‌سنجیم. برای داشتن تحلیل بهتر این نسبت‌ها را می‌توان در طول چند سال برای یک شرکت محاسبه و روند آن را بررسی کرد. همین‌طور می‌توان آن‌ها را برای شرکت‌های مختلف محاسبه و با یکدیگر مقایسه کرد. در تحلیل غالب این نسبت‌ها مقدار بیشتر آن بر مقدار کم‌تر ارجحیت دارد.

برای دسترسی به سایر محتواهای آموزشی وارد این صفحه شوید.

متغیرهای انباره‌ای در برابر متغیر‌های جریانی

پیش از ورود به بحث انواع نسبت‌های سودآوری و نحوه‌ی محاسبه‌ی آن‌ها، برای جلوگیری از خطاهای محتمل ذکر یک نکته حائز اهمیت است. در فضای بررسی‌های مالی اساساً با دو نوع از متغیر‌ها سروکار داریم. در برخی از متغیرها واحد زمان نیز دارای اهمیت است و عملاً تعریف آن‌ها در یک بازه‌ی زمانی معنا پیدا می‌کند.

برای مثال سود محقق شده برای شرکت‌ها را در یک برش لحظه‌ای نمی‌توان بررسی کرد و باید آن را در طول یک دوره‌ی مالی مدنظر قرارداد. این در حالی است که اقلامی مثل دارایی را در یک‌لحظه‌ی زمانی نیز می‌توان بیان کرد. به عبارت ساده‌تر می‌توان از این تشبیه استفاده کرد که صورت وضعیت مالی به ‌مانند یک تصویر در یک ‌لحظه ثبت می‌شود اما صورت سود و زیان به ‌مانند یک فیلم بوده که برای آن بازه‌ای زمانی مطرح است. بدین ترتیب بین این دو صورت مالی و اقلام مربوط به آن‌ها تفاوتی ماهوی وجود دارد که اگر به یکسان‌سازی آن‌ها توجه نکنیم، ممکن است در برخی اوقات دچار خطا شویم.
برای جلوگیری از این خطا، هرگاه در هر یک از نسبت‌های مالی، آیتمی از اقلام صورت سود و زیان بر آیتمی از اقلام صورت وضعیت مالی و یا برعکس تقسیم شد، می‌بایست برای آیتم مربوط به‌صورت وضعیت میانگین دو دوره‌ی متوالی مالی را منظور کنیم تا قدری خاصیت زمانی پیدا کند.
این نکته را جداگانه مطرح کردیم تا زین پس در تعریف نسبت‌های مالی به شکل یک‌به‌یک به میانگین‌گیری اشاره نکنیم.

انواع نسبت‌های سودآوری و فرمول آن‌ها

در بحث سودآوری نیز می‌توان از زوایای مختلف محل تحقق سود را مورد بررسی قرارداد و سعی بر از بین ‌بردن نقاط ضعف و تقویت نقاط قوت داشت؛ اما ما در این مقاله به پنج نوع از انواع نسبت‌های سودآوری اشاره خواهیم کرد.

نسبت حاشیه سود ناخالص:

یکی از انواع نسبت‌های سود آوری برای محاسبه‌ی این نسبت کافی است تا میزان سود ناخالص شرکت‌ها را بر میزان فروش آن‌ها تقسیم کنیم. بدین ترتیب می‌توانیم میزان حاشیه سود ناخالص را به شکل درصدی محاسبه کنیم و روند آن را در طول چند سال برای یک شرکت مقایسه کنیم و یا به

نسبت حاشیه سود ناخالص

نسبت حاشیه سود ناخالص

مقایسه‌ی بین شرکت‌های مختلف بپردازیم. سود ناخالص همان میزان تفاوت درآمد فروش و هزینه‌ی بهای تمام شده‌ی کالای فروش رفته برای یک شرکت است. طبیعتاً بالاتر بودن میزان این نسبت مطلوبیت بیشتری داشته و پایین بودن آن نشان از پرهزینه بودن تولیدات شرکت بنا به دلایل متعددی نظیر توانایی پایین در تأمین مواد اولیه‌ به قیمت‌های مناسب و یا اتخاذ سیاست‌های نادرست قیمتی در بحث فروش است. در مقاله‌ی مربوط به سود ناخالص و حاشیه سود ناخالص به طور مفصل به نکات مربوط به تحلیل این نسبت پرداخته‌ایم.

مقاله مرتبط:
سود ناخالص و حاشیه سود ناخالص

نسبت حاشیه سود عملیاتی:

نسبت حاشیه سود عملیاتی، از جمله نسبت‌هایی است که میزان بهره‌وری و کارایی شرکت در زمینه‌ی اصلی فعالیتش را تبیین می‌کند. برای محاسبه‌ی این نسبت کافی است تا میزان سود عملیاتی را بر میزان فروش تقسیم کنیم. این نسبت بیانگر قدرت شرکت و مدیران آن در زمینه‌ی فعالیت اصلی‌اش شرکت بوده و بالاتر بودن آن نکته‌ی مثبتی تلقی می‌شود. برای به‌دست‌آوردن سود عملیاتی نیز کافی است تا هزینه‌های فروش، اداری و عمومی، هزینه‌های کاهش ارزش دریافتنی‌ها و سایر هزینه‌های مربوط به فعالیت اصلی شرکت را از سود ناخالص کسر و سایر درآمد‌های عملیاتی را به سود ناخالص اضافه کنیم. بالاتر بودن میزان سود عملیاتی و نسبت حاشیه سود آن می‌تواند شرکت را در مقابله با نحوه محاسبه حاشیه سود دوره‌های رکود اقتصادی، نسبت به رقبایش، توانمندتر کند. برای آشنایی بیشتر با این مفهوم می‌توانید به مقاله‌ی سود عملیاتی و حاشیه‌ی سود عملیاتی مراجعه کنید.

نسبت حاشیه سود عملیاتی

نسبت حاشیه سود عملیاتی

مقاله مرتبط:
سود عملیاتی و حاشیه سود عملیاتی به همراه مثال

نسبت حاشیه سود خالص:

حاشیه سود خالص به‌ نوعی نتیجه‌ی نهایی را از میزان سود حاصل از فروش شرکت تبیین می‌کند. سود خالص، تمامی درآمدها و هزینه-ها را چه عملیاتی و چه غیرعملیاتی در نظر می‌گیرد و در نهایت میزان سود حاصل از هر واحد فروش را به شکل درصدی تبیین می‌کند

نسبت حاشیه سود خالص

نسبت حاشیه سود خالص

مقاله مرتبط:
سود خالص و حاشیه سود خالص؛ از تعریف تا کاربرد

نسبت بازده دارایی‌ها:

پس از تعریف و بیان نحوه‌ی محاسبه‌ی نسبت‌های سودآوری که به شکل حاشیه‌ای تعریف می‌شوند، به نسبت‌های بازده‌ای می‌رسیم. همان‌طور که اشاره کردیم شرکت‌ها برای تحقق سود با محدودیت‌هایی از منظر منابع مواجه هستند. نسبت‌های بازدهی این محدودیت‌ها را در نظر گرفته و مطابق با آن‌ها عملکرد شرکت‌ها را مقایسه می‌کنند. نسبت بازده دارایی‌ها که به ROA نیز معروف است میزان سود محقق شده به‌ازای هر واحد دارایی را تبیین می‌کند. برای این منظور کافی است میزان سود خالص را بر میزان دارایی‌ها تقسیم کرد.

نکته‌ی بسیار مهم در محاسبه‌ی نسبت‌های بازدهی توجه به تفاوت ماهیت اقلامی است که بر هم تقسیم شوند. این مورد را مفصلاً در همین مقاله توضیح داده‌ایم و برای جلوگیری از بروز مشکل، می‌بایست میانگین اقلام ترازنامه‌ای را در نظر بگیریم.

نسبت بازده حقوق صاحبان نحوه محاسبه حاشیه سود سهام (ROE):

یکی دیگر از نسبت‌هایی که در زمینه‌ی سنجش بازده‌ها مورداستفاده قرار می‌گیرد نسبت بازده حقوق صاحبان سهام است. در این نسبت میزان سود خالص محقق شده را به نسبت حقوق صاحبان سهام می‌سنجیم. برای این منظور سود خالص را بر میانگین حقوق صاحبان سهام تقسیم می‌کنیم

نسبت بازده حقوق صاحبان سهام

نسبت بازده حقوق صاحبان سهام

نمونه‌ای از تحلیل نسبت‌های سودآوری

در ادامه‌ی این مقاله به محاسبه‌ی نسبت‌های سودآوری برای شرکت ماشین‌سازی اراک در طول یک بازه‌ی چهارساله می‌پردازیم.

فاراک

محاسبه‌ی نسبت‌های سودآوری شرکت ماشین‌سازی اراک در طول یک بازه‌ی چهارساله

مطابق اطلاعات جدول بالا طبق یک برداشت کلی می‌توان گفت نسبت‌های حاشیه‌ای سود ناخالص، سود خالص و سود عملیاتی در کل با اندکی اغماض روندی صعودی داشته است.
افزایش نسبت حاشیه سود ناخالص در طول این چهار سال نشانه‌ای از بهبود فعالیت‌های شرکت بوده است و تنها یک نوسان اندک در سال پایانی رخ‌داده است. در نسبت حاشیه سود عملیاتی نیز در کل روند صعودی بوده و فعالیت شرکت رو به بهبود است. هر چند که میزان این نسبت چندان بالا نیست و می‌توان انتظار افزایش آن را نیز داشت. در ارتباط با سود خالص در سال ۹۹ یک لغزش مشاهده می‌شود اما در کل روندی رو به بهبود و پیشرفت وجود داشته و نرخ حاشیه سود خالص ۱۰ درصدی می‌تواند مطلوب و رضایت‌بخش باشد.
در خصوص نسبت‌های بازدهی نیز روندی روبه‌رشد ملاحظه می‌شود که خصوصاً نسبت بازده حقوق صاحبان سهام بسیار امیدوارکننده است. اما در ارتباط با مولدسازی دارایی‌ها هرچند که روند رو به رشدی وجود دارد اما نحوه محاسبه حاشیه سود بازهم می‌توان انتظار ارقام بالاتر را داشت.

جمع‌بندی آکادمی دانایان از نسبت سود آوری

در این مقاله به معرفی و شرح نسبت‌های مالی سودآوری پرداختیم و دلایل اهمیت آن‌ها را ذکر کردیم. از آنجایی ‌که سوددهی شرکت‌ها از مهم‌ترین پارامترها برای سرمایه‌گذاران است، بررسی و تحلیل این‌گونه نسبت‌ها اهمیت بالایی پیدا می‌کند. این نسبت-ها به ‌طور کلی به دو دسته‌ی حاشیه‌ای و نحوه محاسبه حاشیه سود بازدهی تقسیم می‌شوند که نسبت‌های حاشیه‌ای انواع سود را برحسب فروش می‌سنجند و نسبت‌های بازدهی نیز میزان سوددهی را بر حسب امکانات و اقلامی مثل دارایی‌ها و حقوق صاحبان سهام مورد بررسی قرار می‌دهند. هر دوی این نسبت‌ها از اهمیت بالایی برخوردارند و نباید در تحلیل بنیادی از آن‌ها غفلت کرد.

فرمول سود خالص چیست؟

یک بازاریاب موفق باشید

سود خالص سودی است که از مازاد خرجی که برای کاری هزینه کرده ایم به دست می آید.

فرمول محاسبه سود خالص عبارت است از:

فرمول سود خالص = کل درآمد - (کل هزینه ها - مالیات - بهره)

در ادامه ی این مطلب تفاوت سود خالص و ناخالص را مورد بررسی قرار داده ایم پس با ما همراه باشید.

فرمول سود خالص چیست؟

تعریف سود

شاید برای برخی از افراد جای سوال باشد که تعریف سود چیست؟

اگر در اقتصاد بخواهیم به نوعی فایده اشاره کنیم آن فایده سود می باشد.

سود در واقع نوعی فایده ی مالی است و به صاحبان شرکت تعلق دارد.

سود آنچنان هم کلمه ی دشواری نمی باشد و بسیاری افراد می توانند به سوالات گیج کننده در این مورد پاسخ دهند.

صاحبان شرکت تصمیم می گیرند که سود به دست آمده را در شرکت برای کسب و کار استفاده کنند یا خیر.

در شرکت ها در واقع سود به پولی گفته می شود پس از کم کردن همه ی هزینه های اضافی از فروش محصولات و یا خدمات به دست می آید.

تمامی افرادی که در این عملیات شریک هستند باید مالیات درآمد خود را پرداخت کنند.

در یک کار شخصی اگر جمع درآمد فرد از جمع مبالغ تجاری آن بیشتر شود در این صورت فرد سود کرده است.

مدیر مالی سود را این چنین تعریف می کند:

پس از در نظر گرفتن همه هزینه ها در یک کسب و کار پولی که به دست می آید سود گفته می شود.

مسیر سودآور مسیری طولانی و بسیار مشکل است.

منظور از سود خالص و ناخالص چیست؟

سود خالص به سودی گفته می شود که یک شرکت و یا سازمان بعد از کم کردن تمامی هزینه های مربوط به عملیات و کارهای شرکت در اختیار افراد قرار می گیرد.

سود خالص به منظور نشان دادن توانایی شرکت در عملیات فروش بسیار حائز اهمیت می باشد.

سود ناخالص به پولی گفته می شود که پس از جمع و تفریق کردن همه ی هزینه ها از درآمد اصلی باقی می ماند.

سود ناخالص اهمیت زیادی داشته و چگونگی کارایی شرکت را در عملیات تولید و قیمت گذاری نشان می دهد.

برخی از تفاوت های سود خالص و ناخالص را در زیر شرح داده ایم:

معنی سود خالص و ناخالص

یکی از تفاوت های اساسی که سود خالص با سود ناخالص دارد این است که دو اصطلاح حسابداری متفاوت تعریف شده است.

در سود ناخالص در واقع فقط مبالغی که به طور مستقیم با عملیات تولید ارتباط دارند کم می شود اما در سود خالص درآمد باقی مانده در یک شرکت همه ی هزینه ها در طول یک سال یا یک دوره باید کسر شود.

برای به دست آمدن سود خالص تمام هزینه ها اعم از مستقیم و غیر مستقیم کم شود زیرا سود خالص سودی کاملا واقعی بوده و عملکرد آن نیز با سود ناخالص تفاوت دارد.

هدف سود خالص و ناخالص

با توجه به مفهوم این دو سود و شباهت آن ها به یک دیگر اما از نظر هدف کاملا از هم جدا می شوند.

سازمان های حسابداری سود ناخالص را مورد بررسی قرار می دهند تا بتوانند تاثیرات هزینه ها را بر روی سود درک کنند.

این سازمان ها با کنترل کردن هزینه ها این اطمینان را می دهند که سود مناسبی را به دست می آورند.

قابلیت اطمینان در سود خالص و ناخالص

سود ناخالص واقع بینانه نمی باشد زیرا از هزینه هایی نظیر مالیات و بهره های وام صرف نظر شده و فقط هزینه ی تولید کم می شود.

اما سود خالص سود واقعی شرکت بوده و صاحبان شرکت می توانند از این نوع سود برای تصمیم گیری ها درباره ی توسعه ی شرکت استفاده کنند.

در محاسبات سود خالص تمامی هزینه ها کسر می شود تا محاسباتی منطقی و واقعی از عملکرد شرکت نشان داده شود.

سود خالص سودی منطقی بوده و به پیشرفت یک شرکت کمک زیادی کرده و سریع آن را به مراتب بالاتر ارتقا می دهد.

4 روش تضمینی برای بهبود نقدینگی و قیمت گذاری

4 روش تضمینی برای بهبود نقدینگی و قیمت گذاری

برخی از مدیران بر این باورند که به راحتی می توانند راهکارهایی را برای رهایی از مشکلات نقدینگی قیمت در شرکت خود پیاده سازی کنند. هنگامی که آنها سعی می کنند این کار را انجام دهند، اغلب تصمیمات عملیاتی ضعیفی می گیرند، مانند قیمت گذاری کمتر برای یک کالا یا ارائه تخفیف.

چنین تصمیماتی منجر به عواقب ویرانگری میشود. در واقع، تصمیم نادرست به دلیل مشکلات نقدینگی، حاشیه سود کمتری نسبت به آنچه که هدف شما است، خواهد داشت.

راه‌های مختلفی برای بهبود جریان نقدی وجود دارد، اما همه آنها اعمال می‌شوند به شرطی که از روش قیمت‌گذاری مطمئن باشید زیرا شرکت‌ها همیشه نگران از دست دادن کسب‌وکار خود هستند. ممکن است مدل‌های قیمت‌گذاری و آزمایش صحیح نباشند.

بهینه سازی مدل قیمت گذاری بیشترین تاثیر را بر نقدینگی دارد. هنگامی که واقعاً قیمت گذاری را برای کسب و کار خود ارزیابی می کنید، با محاسبه حاشیه سود ناخالص و قیمت گذاری خود شروع کنید و درک خوبی از نحوه قیمت گذاری نیروی کار خود به دست آورید. به این ترتیب شما تجربه بهتری با مدل قیمت گذاری خود خواهید داشت.

بهترین راه برای بهینه سازی قیمت گذاری چیست؟

در این بخش به چهار روش بهینه سازی قیمت گذاری می پردازیم:

1.محاسبه حاشیه سود ناخالص

حاشیه سود ناخالص عامل تعیین کننده سودآوری کسب و کار است.

سود ناخالص یکی از مواردی است که متأسفانه اغلب نادیده گرفته می شود و در صورت سود و زیان مورد استفاده قرار نمی گیرد. با این حال، سود ناخالص و همتای آن یعنی حاشیه سود ناخالص، عناصر اساسی تصمیماتی هستند که یک صاحب کسب و کار کوچک اتخاذ می کند: قیمت گذاری کسب و کار.

راز سودآور کردن شرکت شما این است که سود ناخالص خود را محاسبه کنید تا توانایی بالقوه خود را برای پوشش تمام هزینه های تجاری خود تجزیه و تحلیل کنید.

حاشیه سود ناخالص، سود ناخالص شما است که به صورت درصدی از درآمد بیان می شود. اگر حاشیه سود ناخالص خود را به درستی محاسبه کنید، آنگاه خواهید دانست که چه زمانی قیمت محصولات و خدمات مختلف را افزایش دهید.

افزایش قیمت ها در زمان مناسب و برای محصولات و خدمات مناسب بهترین راه برای تأثیرگذاری بر نقدینگی است که در نهایت بر حاشیه سود ناخالص شما تأثیر می گذارد. محاسبه درصد سود ناخالص بهترین راه برای پیگیری سودآوری مشتری یا کسب و کار شما است.

درصد حاشیه سود ناخالص به شرح زیر محاسبه می شود:

100 * (درآمد/سود ناخالص) = درصد حاشیه سود ناخالص

برای مثال، 2 میلیون دلار تقسیم بر 4 میلیون دلار ضربدر 100 برابر با 50 درصد حاشیه سود خواهد بود.

ردیابی ماهانه حاشیه سود ناخالص و مقایسه آن با حاشیه سود ناخالص هدف گذاری شده، صاحبان مشاغل را راهنمایی می کند تا از مسائل نقدینگی آگاه شوند.

تجزیه و تحلیل حاشیه سود ناخالص می تواند مشکلات مربوط به شغل، مشتری یا شرکت را بهتر شناسایی کند. این نوع هوش عملیاتی همچنین به شما در تصمیم گیری در مورد قیمت گذاری آینده کمک می کند.

2.بهایابی انجام کار

قیمت گذاری شغل برای صاحبان مشاغل کوچک و متوسط ​​ضروری است

بهترین راه برای نظارت بر سود ناخالص به ریال و درصد، اجرای برخی از حالت های بهایاب شغل است. یک سیستم بهایابی شغلی که به درستی طراحی شده باشد، هزینه های واقعی ارائه خدمات یا محصولات را ردیابی می کند.

بنابراین می توانید قیمت گذاری را به گونه ای انجام دهید که به حاشیه سود ناخالص هدف دست یابد و در نتیجه نقدینگی را بهبود بخشد.

اگر بر اساس زمان انجام کار کارکنان خود درآمد کسب می کنید، فقط باید یک سیستم ردیابی زمان را پیاده سازی کنید تا ببینید آیا به درستی زمان صرف شده در کار را جبران می کنید یا خیر.

بزرگ‌ترین مزیت قیمت‌گذاری واقعی در محل کار این است که می‌دانید چیزی از قلم نیفتاده است و برای هر چیزی که به دست می‌آورید پول می‌پردازید.


روشی برای بهایابی نیروی کار

درک مناسب از کل هزینه های نیروی کار به شما کمک می کند تا قیمت گذاری را برای دستیابی به سود ناخالص هدف تعیین کنید.

این در واقع به شما کمک می کند قیمت گذاری درستی داشته باشید و بیشتر مشکلات نقدینگی خود را حل کنید. شما می توانید تمام هزینه های خود را پوشش دهید و فقط ارزش دریافتی خود را بپردازید.

شما می توانید این کار را نحوه محاسبه حاشیه سود برای هر کار جداگانه انجام دهید. بینش درست در مورد قیمت‌گذاری بلادرنگ به شما این امکان را می‌دهد که تمام ارزش‌ها و زمان صرف شده برای یک کار را بدانید و به شما امکان می‌دهد برای هر شغل قیمت بالاتری دریافت کنید.

نسبت سود ناخالص خود را در هر بخش (شغل) نسبت به آنچه انتظار دارید و میانگین صنعت مقایسه کنید. این به شما کمک می‌کند تا دقت خود را در قیمت گذاری های آتی افزایش دهید.

بهبود نقدینگی و قیمت گذاری

3.آزمایش مدل قیمت گذاری

همانطور که گفته شد، سود ناخالص و همتای آن، حاشیه سود ناخالص، عناصر اساسی مهم ترین تصمیمی است که صاحب یک کسب و کار کوچک می گیرد.

شما باید در نظر بگیرید که محصولات یا خدمات شما چقدر قیمت دارند و آیا حاشیه سودی که قیمت گذاری ایجاد می کند، کلید به حداکثر رساندن جریان نقدی شما است یا خیر.

  • قیمت شما باید تمام هزینه های مستقیم شما را پوشش دهد.
  • قیمت گذاری همچنین باید هزینه های سربار شما را پوشش دهد و برای شما سود ایجاد کند.

مدل های قیمتی را که به بهترین وجه مناسب کسب و کار شما هستند بیابید، این مدل ها را می توان به یکی از روش های زیر طراحی کرد:

قیمت گذاری بر اساس ارزش
هزینه ثابت
زمان و مواد
نقطه عطف
چگونه مدل قیمت گذاری خود را برای بهبود نقدینگی شرکت خود بهینه می کنید؟ به گزارش های مدیریت بروید و یک بار دیگر داده ها را بررسی کنید.

گزارش‌های مدیریت به شما کمک می‌کند تا بفهمید که آیا شغل‌های خود را به درستی قیمت‌گذاری کرده‌اید یا خیر. همچنین می توانید مشتریان سودآور و عوامل برنده آنها را شناسایی کنید.

سپیدار سیستم با ارائه نرم افزار حسابداری سپیدار با شعار «ساده و پایدار» به شرکت های بزرگ و کوچک کمک می کند تا شرکت خود را کاملاً هوشمندانه مدیریت کرده و به امور اقتصادی رسیدگی کنند. آریا تراز، نمایندگی سپیدار سیستم در اصفهان در سراسر کشور در زمینه مدیریت بهبود نقدینگی و قیمت گذاری تاثیر بسزایی در رشد و توسعه کسب و کار دارد. برای خرید نرم افزار حسابداری فروشگاهی و شرکتی دشت و سپیدار و یا کسب اطلاعات بیشتر در مورد این مجموعه به صفحه اصلی سایت مراجعه و یا با کارشناسان آریا تراز تماس حاصل فرمایید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.