Divergence یکی از کاربردهای متداول بسیاری از انديكاتور های تكنيكال، و البته در درجه اول اوسبلاتورها است.
واگرایی دو شاخص
برای آن دسته از سهامداران که بورس را به نمادهای شاخص ساز، لیدر و بزرگ بازار میشناسند، راه زیادی تا پس گرفتن سقف تاریخی که در اواسط مرداد ثبت شده بود، باقی مانده است. اما برای آن دسته از سهامداران که شاخصکل هموزن جایگاه مهمتر و قابل استنادتری دارد، بورس فاصله زیادی برای شکستن رکورد تاریخی خود ندارد. پارادایم سرمایهگذاری سهامداران به نحوی تغییر کرده است که این روزها نمادهای کوچک و بنیادی در کانون توجه قرار دارند و نمادهای بزرگ حتی با وجود عملکرد درخشان و شرایط مناسب، با موج عرضههای سنگین مواجه میشوند.
بررسی بازدهی نمادهای واگرایی شاخصها مطرح در ماه آذر نشان میدهد باوجود بازدهی مثبت بورس در آخرین ماه پاییز، برخی نمادها همانند شرکت سرمایهگذاری تأمین اجتماعی یا پالایشگاه اصفهان، چیزی جز زیان برای سهامدارانشان نداشتند و این در حالی است که بسیاری از نمادهای کوچکتر بین 30 تا 50 درصدی بازدهی داشتند. حتی نمادهایی هم بودند که توانستند در عرض یک ماه بازدهی 100درصدی و بیشتر هم داشته باشند. اما این تغییر پارادایم از کجا نشئت میگیرد؟
جو بیاعتمادی به حقوقیها
جرقه بیاعتمادی سهامداران به بورس از بلاتکلیفی در عرضه صندوق «پالایش» نشئت گرفت. درست در زمانی که رئیسجمهور از مردم خواست همهچیزشان را به بورس بسپارند، ناهماهنگی بین وزارتخانههای اقتصاد و نفت، سهامداران را سردرگم گرد. اگرچه صندوق دارا دوم یا همان پالایشی یکم عرضه شد؛ ولی سهامداران از آن تاریخ تاکنون با دیده تردید به صحبت مسئولان مینگرند. زیان 18درصدی صندوق پالایش یکم تا پایان روز شنبه نیز مزید بر علت شد تا سهامداران به عرضههای احتمالی بعدی که از سمت دولت صورت گرفته یا تبلیغ میشود، بیرغبت شوند. اما تیر خلاص بر پیکر اعتماد سهامداران زمانی زده شد که برخی از فعالان نامآشنای بازار از تریبون رسانه ملی به مردم وعده دادند در هر روز 10 هزار میلیارد تومان نقدینگی برای حمایت از بورس به بازار تزریق خواهد شد. این وعده عملی نشد تا خردهسرمایهگذاران به سهامداران حقوقی نه بهعنوان یک حامی بلکه در بهترین حالت به دید یک نوسانگیر نگاه کنند. این روزها نیز سهامداران خرد ترجیح میدهند از نمادهای تأثیرگذار بر شاخص و بهعبارتدیگر از بازی بزرگان دوری کنند. در نتیجه گروههای کوچکتری همانند مواد غذایی، دارویی، سیمانی، رایانه و. با استقبال بیشتر سهامداران حقیقی مواجه شده و در مقابل گروههایی همانند فلزات اساسی، خودرویی، بانکی و پالایشی که تا پیشازاین نقش لیدر بازار را بر عهده داشتند، به جولانگاه حقوقیها تبدیل شود. در نتیجه این موضوع، نمادهای شاخصساز در هفتههای گذشته یا درجا زدهاند یا با افت قیمتی که تجربه کردهاند کام سهامداران خود را تلخ کردهاند.
کوتاهشدن افق سرمایهگذاری
در چهار ماه نخست سال اگر کسی از احتمال ریزش بورس سخن میگفت، با واکنش منفی سهامداران مواجه میشد؛ چرا که اغلب سهامداران به دنبال کسب سود رؤیایی بودند و افق سرمایهگذاری خود را بلندمدت میدیدند. حتی برخی از سهامداران از این میگفتند که تا چند سال آینده با یک سهم میمانند؛ چرا که انتظار سود چند صددرصدی از آن دارند. رشد چشمگیر بورس در ماههای ابتدایی، سهامدارانِ اغلب تازهوارد را متوهم کرده بود. اما با اتفاقاتی که در فاصله مرداد تا آبان رخ داد، افق سرمایهگذاری برخی از سهامداران تغییر کرده است.
این دسته از سهامداران ترجیح میدهند در اغلب روزها «نقد» باشند و در فرصت مناسب نوسانهای 10 تا 20 درصدی شکار کنند. رفتار نوسانی شاخصکل، نامشخص بودن سیاست دولت در برابر بورس، ریسکهای سیستماتیک موجود از قبیل روی کارآمدن بایدن، رفع یا کاهش تحریمها، انتخابات ریاست جمهوری 1400 و. باعث شده سهامداران نتوانند چشمانداز واضحی برای ماههای پیش رو ترسیم کنند. در این شرایط به واگرایی شاخصها جای «گیرکردن» در رفتار خنثای نمادهای شاخصساز، نوسانگیری و تمرکز بر نمادهای کوچکتر، به استراتژی این گروه از سهامداران تبدیل شده است.
چالش همیشگی حقوقیها
این روزها کافی است میزان عرضه حقوقیها در یک نماد از 30درصد فراتر رود، چند دقیقه بعد موج اعتراضها به فروش حقوقیها در شبکههای اجتماعی بالا میگیرد. برخی از سنگاندازی حقوقیها بر سر راه صعود قیمت آن سهم گلایه میکنند و برخی دیگر این عرضهها را از چشم بازارگردانها میبینند. موجهای توییتری و تلگرامی به قدری قدرت یافته است که واکنش مسئولان را به دنبال داشته باشد. یکی خبر احتمال بازنگری در ساختار بازارگردانها را اعلام میکند و دیگری به دفاع از بازارگردانها میپردازد. مدیر روابط عمومی سازمان بورس نیز هفته گذشته از این گفت که میزان خرید بازارگردانها در ماههای گذشته دو برابر میزان فروش آنها بوده است. عرضه حقوقیها در گروههای فلزات اساسی، خودرویی، بانکی، پالایشی و چند رشتهای صنعتی بیشتر از دیگر گروهها رصد شده و موردانتقاد قرار میگیرد. در نتیجه سهامداران حقیقی ترجیح میدهند از فضای مبهم این گروهها فاصله گرفته و به سمت گروههایی بروند که حقوقیها نقش کمرنگتری واگرایی شاخصها دارند.
چگونه از شاخص گردش پول برای معامله ارزهای دیجیتال استفاده کنیم؟
تریدرهای تکنیکال و نمودارخوانها از اوسیلاتورها برای تعیین جهت مومنتوم، روند بازار و قدرت این روندها استفاده میکنند. صدها اوسیلاتور و اندیکاتور مختلف وجود دارند که ممکن است یک تریدر از آنها استفاده کند. شاخص قدرت نسبی (RSI) یکی از محبوب ترین اوسیلاتورها بین تریدرهای تکنیکال محسوب میشود.
شاخص گردش پول هم شباهت زیادی به این شاخص دارد اما با یک تفاوت کلیدی و مهم. در این مطلب به شما خواهیم گفت که شاخص گردش پول چیست و چطور از آن برای معامله بیتکوین و سایر ارزهای دیجیتال استفاده کنید.
اندیکاتور شاخص گردش پول (MFI) چیست؟
شاخص گردش پول یا MFI ابزاری است که در تحلیل تکنیکال برای ارزیابی مومنتوم یک دارایی با نشان دادن ورود و خروج پول به بازار آن در گذر زمان استفاده میشود.
MFI حجم معاملات و قیمت را تحلیل کرده و یک اوسیلاتور کران دار ایجاد میکند که نشان میدهد یک دارایی چه موقع در وضعیت اشباع خرید، اشباع فروش یا واگرایی از قیمت قرار گرفته است. خواندن MFI کار راحتی است چون اوسیلاتور در یک پنجره مجزا و پایین یا بالای نمودار قرار میگیرد. بعلاوه، MFT چند کاره است چون میتوان آن را برای هر دارایی مالی استفاده کرد.
اما MFI در دنیای کریپتو بسیار مفید است چون گردش - یا حجم - فعالیتهای معاملاتی را در نظر میگیرد. بعلاوه، میتوانیم از حجم در سطوحی مثل وسط روز هم استفاده کنیم. در نتیجه بسیاری از تریدرهای مجرب MFI را یک نوع RSI با وزن حجم در نظر میگیرند چون شبیه به RSI (شاخص قدرت نسبی) است که در آن حجم هم در نظر گرفته شده باشد.
MFI یک اوسیلاتور کران دار هم محسوب میشود و مقادیر آن بین صفر تا صد قرار میگیرد. تنظیمات پیش فرض این اوسیلاتور، دورههای 14 واگرایی شاخصها روزه هستند و معمولاً روی نمودار بازه زمانی روزانه از آن استفاده میشود چون ممکن است در زمانهای مختلف روز مقدار حجم به شدت تغییر کند. در نتیجه بازههای زمانی روزانه به صورت خودکار سشنهای معاملاتی آهسته و سریع را تحت پوشش قرار میدهند.
محاسبات و فرمول MFT
برای درک طرز کار این شاخص، اول فرمول و نحوه محاسبه آن را بررسی میکنیم. خوشبختانه برای استفاده از این اندیکاتور نیازی نیست که حتماً با محاسبات آن آشنا باشید. معمولاً نرمافزارهای رسم نمودار محاسبات لازم را انجام میدهند و نیازی نیست که خود شما کار خاصی انجام دهید.
اگر به محاسبات این فرمول علاقه ندارید، میتوانید به بخش بعدی مقاله مراجعه کنید.
اجزای تشکیل دهنده این فرمول عبارتند از:
- قیمت اوج برای کندل
- قیمت کف برای کندل
- قیمت بسته شدن برای کندل
- حجم معاملات برای کندل
این فرمول سه بخش دارد که اولی محاسبه قیمت رایج است که به این شکل محاسبه میشود:
قیمت رایج = (اوج + کف + بسته شدن)/ 3
فرض کنید که از نمودار روزانه بیتکوین استفاده میکنیم. قیمت رایجِ کندل روز قبل، با تقسیم حاصل جمع قیمت اوج، کف، بسته شدن بر عدد 3 محاسبه میشود.
وقتی برای MFI از ورودی 14 دورهای استفاده میکنیم این یعنی به قیمت رایج 14 روز اخیر نیاز داریم که تریدر میتواند با تنظیم اندیکاتورها و پوشش رنجها و فیتیلهها به آنها دست پیدا کند.
بعد از آن باید میزان گردش پول را به دست آوریم:
گردش پول = قیمت رایج × حجم
کل حجم ایجاد شده در روز قبل، در قیمت رایج این روز ضرب میشود. سپس حجم معاملات روز قبل از دیروز، در قیمت معمول آن روز ضرب میشود و به همین ترتیب.
بعد از آن باید بسته به اینکه قیمت رایج نسبت به روز قبل افزایش داشته یا کاهش، گردش پول را تنظیم کنید. اگر قیمت رایج روز قبل نسبت به قیمت رایج روز قبل تر از آن بیشتر شده، در این صورت گردش پول مثبت محسوب میشود.
اگر قیمت رایج دیروز، کمتر از قیمت رایج روز قبل از آن بوده، در این صورت گفته میشود که دیروز شاخص گردش پولی منفی بوده است.
در این مرحله، کل گردش پولی مثبت را یک جا و گردش پولی منفی را جدا در نظر میگیریم. نرمافزار همه گردشهای مثبت و همه گردشهای منفی را جمع کرده و نسبت پول را تولید میکند.
نسبت پول (MR) = جمع MF مثبت تقسیم بر جمع MF منفی
به این ترتیب به محاسبه نهایی MFI میرسیم.
MFI = 100 − [100/(1 + MR)]
حالا که این محاسبات را بررسی کردیم، از MFT روی نمودارها استفاده میکنیم تا فرصتهای معاملاتی را تشخیص دهیم.
چگونه از شاخص گردش پول برای پیدا کردن واگرایی استفاده کنیم؟
واگرایی یکی از هشدارهای نسبتاً مخفی اما قدرتمندی است که اوسیلاتورها ایجاد میکنند. از آنجایی که در محاسبات MFI حجم را هم در نظر میگیریم، میتوان گفت که واگرایی مشاهده شده در نمودار کریپتو با استفاده از MFI میتواند نسبت به واگرایی مشاهده شده در اثر استفاده از سایر اوسیلاتورها قدرتمندتر باشد.
واگرایی یعنی اینکه نمودار قیمت به یک جهت حرکت کند اما اوسیلاتور در جهت مخالف آن حرکت کند. وقتی نمودار قیمت از اوسیلاتور فاصله میگیرد، احتمال معکوس شدن روند قیمت وجود دارد.
در نمودار ماهیانه بیتکوین در تصویر بالا، مشاهده میشود که قیمت بیتکوین، در جولای 2021 روند نزولی را ادامه میدهد. همزمان، MFI یک کف بالاتر ایجاد میکند (خط قرمز را ببینید). این یعنی حالا حجم معاملات به اندازه می 2021 منفی نیست.
تریدر میتواند از این واگرایی برای خرید بیتکوین استفاده کند. هنگام ایجاد واگرایی توصیه میشود که منتظر ظاهر شدن کندل استیک صعودی یا شکستن سطوح مقاومت باشید.
در تصویر بالا، میتوانیم خط مقاومتی را رسم کنیم که اوجهای قیمت اخیر بیتکوین را پوشش دهند (خط روند آبی). وقتی قیمت از بالای خط مقاومت عبور کرده و همزمان از MFI فاصله میگیرد، سیگنال خرید ایجاد میشود. تریدرها حد توقف را درست پایین کف قیمت اخیر قرار داده و حداقل دو برابر فاصله حد توقفشان را هدف میگیرند.واگرایی شاخصها
هشدار واگرایی بالا، در نهایت منجر به رشد 100% قیمت بیتکوین شد.
واگرایی میتواند یک هشدار نزولی هم باشد که نشان میدهد مومنتوم روند رو به کاهش است و به زودی معکوس خواهد شد.
اگر به نوامبر 2021 حرکت کنیم، مشاهده میکنیم که بیتکوین چند نمونه واگرایی نزولی را تجربه کرده است. پس از اوج قیمت 11 اکتبر، قیمت بیتکوین همچنان صعود میکند اما MFI ریزش دارد. این نشان میدهد که سرمایه گذاران بزرگ در حال افزودن به پوزیشن خودشان نیستند و ممکن است به زودی شاهد خروج آنها باشیم.
این واگرایی وقتی برجسته تر میشود که بیتکوین یک بار دیگر پامپ کرده و به یک رکورد قیمت جدید میرسد - در حالی که MFI پایین ترین از اوج خودش است.
این واگرایی نزولی، سیگنال معکوس شدگی روند است. بنابراین تریدرها به دنبال سطح پشتیبانی و تعیین سطوحی هستند که وقتی شکسته شوند، یعنی روند از حالت صعودی به نزولی تغییر کرده است. حد توقف درست بالای اوج سوئینگ اخیر ثبت میشود.
در بالا خط افقی پشتیبانی را مشاهده میکنیم که شکسته شدن آن باعث ریزش 40 درصدی قیمت میشود. این روند نزولی با استفاده از واگرایی روی MFI قابل تشخیص است.
استفاده از MFI برای تشخیص شرایط اشباع خرید یا فروش
واگرایی تنها سیگنالی نیست که MFI ایجاد میکند. میتوانیم از مقادیر افراطی اوسیلاتور برای تشخیص شرایط اشباع خرید و نزدیک بودن اصلاح قیمت یا اشباع فروش و نزدیک بودن صعود استفاده کنیم.
اعداد بیشتر از 80 روی MFI محدوده اشباع خرید محسوب میشود. معمولاً این وضعیت با افزایش سریع قیمت و حجم در یک بازه زمانی کوتاه ارتباط دارد. محدوده اشباع خرید نشان میدهد که بازار خیلی سریع و زیاد رشد کرده و اصلاح نزدیک است.
بنابراین اگر MFI به بالای 80 میرسد و دوباره از زیر 80 عبور کرده، سیگنال فروش ایجاد میشود.
از طرف دیگر، محدودههای اشباع فروش برای MFI وقتی شکل میگیرد که مقدار اوسیلاتور به کمتر از 20 میرسد. وقتی MFI در این منطقه باشد، یعنی قیمت با وجود افزایش حجم به سرعت ریزش کرده است. عموماً تصور میشود که این رفتار صعودی است چون قیمت خیلی زیاد و به سرعت، روند نزولی را طی کرده است.
وقتی خط MFI به زیر 20 حرکت میکند، سپس دوباره به بالای 20 برمیگردد، یک سیگنال صعودی ایجاد شده چون فشار نزولی کاهش یافته است.
دقت داشته باشید که چالش اجرای معامله فقط بر اساس منطقههای اشباع خرید و اشباع فروش از این جهت است که ممکن است بازار ارزهای دیجیتال برای مدتهایی طولانی صعود یا ریزش داشته باشد و دورههایی واگرایی شاخصها طولانی از سیگنال اشباع خرید و اشباع فروش ایجاد شود.
در نتیجه، تریدرهای مجرب به دنبال سایر علائم معکوس شدن روند هستند تا آنها را با سیگنال اشباع خرید یا اشباع فروش ترکیب کنند.
مثلاً اگر MFI به محدوده اشباع خرید برسد، در این صورت ممکن است تریدر منتظر شکل گیری هشدار واگرایی نزولی بماند. اگر به نمودار قبلی بیت کوین برگردیم، مشاهده میشود که MFI به سطوح اشباع خرید رسیده و از پایین 80 عبور میکند که معمولاً سیگنال فروش است.
اما خیلی از معکوس شدگیهای بزرگ نشان دهنده حرکت واگرایی MFI و قیمت به یک محدوده افراطی هستند. از ماه مارس تا آوریل 2021 مقدار MFI بیتکوین از محدوده اشباع خرید ریزش کرده و بعد قیمت واگرایی شاخصها به آخرین اوج جدید حرکت میکند.
یکی دیگر از ترکیبات کارآمد با MFI این است که به دنبال شکل گیری کندل استیکی باشیم که سیگنال اشباع خرید یا فروش را تأیید میکند. اگر اتریوم را در زمان ریزش ماه مارس سال 2020 در نظر بگیریم، متوجه میشویم که با رسیدن MFI به محدوده اشباع فروش، یک هارامی صعودی واگرایی شاخصها شکل گرفته است.
شکل گیری این کندل استیک ژاپنی صعودی نشان دهنده پشتیبانی بازار پس از رسیدن آن به سطوح اشباع فروش است. همانطور که در جریان هستیم، پس از این کف، قیمت اتریوم 40 برابر افزایش یافت.
مقایسه شاخص گردش پول با اندیکاتور RSI
اندیکاتورهای MFI و RSI ارتباط بسیار نزدیکی به هم دارند و بسیار شبیه هستند.
مثلاً کران هر دو اندیکاتور بین 0 تا 100 است. این یعنی مقدار هر دو کمتر از صفر یا بیشتر از 100 نمیشود.
دوماً هر دو اوسیلاتور، نوسان سنج مومنتوم هستند که قدرت روند کلی را ارزیابی میکنند. وقتی واگرایی ایجاد شود، این یعنی روند اصلی رو به تضعیف است و به زودی معکوس میشود. وقتی اوسیلاتورها در وضعیت اشباع خرید یا اشباع فروش باشند، این یعنی قیمت با سرعت زیادی حرکت کرده است.
اما MFI و RSI یکسان نیستند و دو تفاوت مهم دارند.
اولاً، MFI به صورت خودکار "قیمتهای رایج" را محاسبه کرده و از آنها استفاده میکند اما فرمول RSI صرفاً مبتنی بر قیمت بسته شدن کندل است. تریدرها میتوانند ورودی RSI را تغییر دهند تا قیمت رایج به آن اضافه شود اما معمولاً از این ورودی در محاسبات RSI استفاده نمیشود.
دوماً، MFI حجم معاملات را در نظر میگیرد اما RSI صرفاً مبتنی بر قیمت است. طرفداران تحلیل حجم معتقدند که MFI میتواند روندها را پیش بینی کرده و معکوس شدگی روند را به موقع تر از RSI نشان دهد.
وقتی MFI و RSI با تنظیمات 14 دورهای را کنار هم قرار دهیم، کاملاً مشخص است که بیشتر فراز و فرودهای این دو اوسیلاتور به هم شباهت دارد.
هر از گاهی تفاوتهایی بین این دو ایجاد میشود که میتوان آن را به حجم دارایی مورد نظر نسبت داد. مثلاً در وضعیت نارنجی که در بالا مشخص شده، کف سمت راست MFI پایین تر از کف RSI است. این یعنی ریزش حجم به سمت پایین در این دوره سنگین تر است که باعث میشود MFI در وضعیت اشباع فروش باشد.
RSI قدرت مشابهی برای روند نزولی نشان نمیدهد. تریدر با استفاده از MFI یک سیگنال صعودی را تشخیص داده اما چنین سیگنالی برای RSI تولید نشده است.
در 20 سپتامبر 2021 (هایلایت آبی رنگ)، MFI یک کف دوم ایجاد کرده که با اولی برابر است. در عین حال، کف دوم RSI نسبت به اولی پایین تر است. این یعنی پرایس اکشن نزولی قوی است اما MFI به ما میگوید که در این ریزش نزولی، حجم کم بوده است.
به دلیل اضافه شدن ورودی حجم، میتوان گفت که روند نزولی احتمالاً موقتی است چون حجم نزولی مشاهده نمیشود.
جمع بندی
عدهای اندیکاتور MFI را نسخه ارتقاء یافته RSI میدانند. با اضافه شدن حجم معاملات در این فرمول، مومنتوم روند راحت تر مشاهده میشود چون بسیاری از تریدرهای کریپتو معتقدند که روند، از حجم تبعیت میکند.
بنابراین، تریدرهای MFI به دنبال واگرایی بین قیمت و MFI هستند تا معکوس شدن روند را تشخیص دهند یا اینکه مقادیر زیاد MFI را به عنوان نشانهای از حرکت بسیار سریع و بسیار زیاد بازار میدانند.
واگرایی (divergence) در تحلیل تکنیکال برای معاملات فارکس
واگرایی (divergence) در تحلیل تکنیکال چیست به چه دردی میخورد؟ برخی از تریدرها در فارکس ، از واگرایی ها به عنوان تنها راه نجات در تحلیل تکنیکال یاد می کنند. باقی معامله گرهای فارکس ، واگرایی را الگویی غیر قابل استفاده و به درد نخور می دانند. واقعیت چیزی بین این دو طرز فکر است. به خواندن این مقاله ادامه دهید تا معامله با واگرایی در فارکس به کمک اندیکاتور ها را فرا بگیرید.
هدف از واگرایی کلاسیک این است که عدم تعادل بین قیمت و یک اوسیلاتور را نشان دهد، با این فرض که این عدم تعادل قابلیت این را دارد که روند قیمتی را تغییر دهد. اگر با واگرایی آشنا هستید پیشنهاد می کنیم اندیکاتور واگرایی یا اندیکاتور واگرایی باند بولینگر را دانلود و در متاتریدر تست کنید.
تعریف واگرایی در تحلیل تکنیکال و موارد استفاده
واگرایی زمانی رخ می دهد که قیمت یک سهم یا دارایی در جهت مخالف یک اندیکاتور تکنیکال حرکت میکند یا برخلاف سایر دادهها در حال حرکت است. اين مسئله هشدار می دهد که ممکن است روند فعلی قیمت تضعیف شود و در برخی موارد منجر به تغییر قیمت شود.
ما هم divergence مثبت داريم و هم منفی. مورد مثبت نشان میدهد که حرکت مثبت در قیمت دارایی امکان پذیر است. همچنين ديورژنس یا واگرایی (Divergence) منفی نشان می دهد که حرکت مثبت در این سهم یا ارز مورد نظر کمتر امکان پذیر است.
البته یک نوع واگرایی دیگری هم داریم که به جای مقایسه قیمت و یک اندیکاتور، از لحاظ زمانی این مورد را مورد بررسی قرار می دهد که به آن واگرایی زمانی گفته می شود که در مورد آن قبلا توضیح داده ایم.
Divergence به شما چه می گوید؟
واگرایی در تحلیل تکنیکال بازار ممکن است نشان دهنده یک حرکت عمده مثبت یا منفی باشد. یک divergence مثبت زمانی رخ می دهد که قیمت دارایی به پایین ترین سطح خود برسد در حالی که اندیکاتوری مانند جریان پول شروع به صعود میکند. برعکس، مورد منفی زمانی است که قیمت به بالاترین حد خود برسد، اما داده های اندیکاتور مورد تجزیه و تحلیل به پایین ترین حد خود برسد.
تفاوت بین واگرایی و تأیید (Divergence and Confirmation)
divergence زمانی است که قیمت و انديكاتور چیزهای متفاوتی را به معامله گر میگوید. تأیید، زمانی است که انديكاتور و حركت قیمت یا حتي چندین انديكاتور، سيگنال يكساني به معامله گر بدهند. در حالت ایده آل، معامله گران برای ورود به معاملات و در حین معاملات به تأیید نياز دارند. اگر قیمت در حال افزایش است، آنها میخواهند انديكاتورها نشان دهند که حرکت قیمت ادامه دارد.
Divergence یکی از کاربردهای متداول بسیاری از انديكاتور های تكنيكال، و البته در درجه اول اوسبلاتورها است.
برای مثال در روند زیر شما میتوانید به صورت واضح مشاهده کنید که روند اندیکاتور در Confirmation کاملا منطبق بر روند قیمت است، اما در مورد سمت چپ اینطور نیست و روند قیمت برخلاف روند سیگنالی است که اندیکاتور پیش بینی میکند.
مثال واگرایی با اندیکاتور RSI
معامله گران برای ارزیابی حرکت زیربنایی در قیمت یا برای ارزیابی احتمال برگشت قیمت سهام در بازارهای مالی یا یک جفت ارز در فارکس از واگرایی استفاده میکنند. به عنوان مثال، سرمایهگذاران میتوانند اوسيلاتورهایی مانند شاخص قدرت نسبی (RSI) را در نمودار قیمت ترسیم کنند. اگر ارزش و قیمت در حال افزایش است و به بالاترین حد خود میرسد.
در حالت ایدهآل RSI نیز باید به بالاترین سطح خود رسد. اگر سهام در بالاترین سطح خود قرار دارد، اما RSI شروع به نزول به سمت پایین میکند، این مسئله هشدار میدهد که روند صعودی قیمت ممکن است تضعیف شود. این يك مثال از مورد منفی است. سپس معامله گر می تواند تعیین کند که آیا میخواهد از موقعیت خارج شود یا در صورت کاهش قیمت حد ضرر تعيين کند.
واگرایی مثبت وضعیت برعکس آن است. تصور کنید قیمت سهام يا نسبت يك جفت ارز در حال سقوط است در حالی که RSI با هر نوسان در قیمت پایین ترین سطح جدیدی را ایجاد می کند. ممکن است سرمایه گذاران به این نتیجه برسند که پایین ترین سطح قیمت، روند نزولی خود را از دست میدهد و ممکن است به زودی روند معکوس را دنبال کند.
معاملات فارکس به کمک واگرایی MACD
همانطور که در نمودار روزانه دلار/ ین که در شکل 1 دیده می شود، این دو سیگنال واگرایی نسبتا نزدیک به یکدیگر داشته است.
برای اولین سیگنال (قرمز رنگ)، که بین نوامبر و دسامبر اتفاق افتاد، ما تقریبا یک مجموعه کامل آموزشی از واگرایی کلاسیک صعودی داریم. قیمت به شدت پایین و پایین تر می رود در حالی که هیستوگرام MACD بسیار پایین تر از حد مطلوب است. به اعتقاد طرفداران معامله با واگرایی، این نوع عدم تعادل قیمت-اوسیلاتور، تغییر روند قیمتی را پیش بینی می کند. در این مورد، اصلاح قیمت باید تغییر روند به سمت بالا باشد.
این دقیقا چیزی است که مشاهده میکنید اتفاق افتاد. همانطور که در جدول فوق نشان داده شده است، قیمت در اوایل ماه دسامبر افزایش یافت و تا زمانی که در مورد دوم کامل نشد، تغییر روند اتفاق نیفتاد. اولین سیگنال واگرایی آن قدر قوی بود که حتی در داخل خود یک واگرایی کوچک دیگر نیز بوقوع بپیوست که به کمک divergence اصلی آمد تا قیمت را به راحتی به سمت بالا هل دهد.
محدودیتهای استفاده از این روش
همانطور که در مورد تمام اشکال تحلیل تكنيكال صادق است، سرمایه گذاران و معامله گران قبل از اقدام صرفا مبتني بر واگرایی باید از ترکیبی از این انديكاتور ها و سایر تکنیک های تجزیه و تحلیل برای تأیید روند معکوس استفاده کنند. واگرایی در همه معکوس شدن قیمتها وجود نداشته و نخواهد داشت، بنابراین باید از انواع دیگری از روشهاي تحلیل و كنترل ریسک در کنار واگرایی استفاده کرد.
همچنین ، وقتی واگرایی رخ میدهد، به این معنی نیست که قیمت معکوس می شود یا به زودی وارونه شدن اتفاق میافتد. واگرایی می تواند مدت زیادی دوام بیاورد، بنابراین اگر قیمت آنطور که انتظار میرود واکنش نشان ندهد، انجام اينكار به تنهایی میتواند ضررهای قابل توجهی برای شما به همراه داشته باشد. همچنين شما براي مطالعه بيشتر ميتوانيد به اين لينك مراجعه فرماييد.
در ادامه مطلب، ما ادامه معامله بالا را که به دلیل چندین تفاوت هیستوگرام MACD که در نمودار روزانه USD / JPY ظاهر شد، توضیح خواهیم داد که دومین ترید منجر به ضرر شد.
مثال نقض از عملکرد واگرایی در اندیکاتور
سیگنال واگرایی دوم (به رنگ آبی تیره) که بین اواسط دسامبر تا اواسط ژانویه رخ داد، را مشاهده کنید. در حالی که درست است که کنتراست بین دو قله در پایین ترین سطح هیستوگرام MACD بسیار برجسته و واضح بود، اما در قله قیمتی بعدی میبینم که این واگرایی چندان دقیق نبوده و نسبت به این حجم از تفاوت پر رنگ بین سیگنال ارسالی از اندیکاتور و حرکت قیمت با این حال چندان ریزش قیمتی قدرتمندی شاهد نبودیم.
بنابراین باید حتما توجه داشته باشید در معاملات واگرایی همیشه اگر به همین مورد اکتفا کنید به احتمال زیاد در بسیاری از موافع با مشکل مواجه خواهید پس اکیدا توصیه میکنیم از بهترین سیستم های معاملاتی فارکس و یا همان استراتژی پرایس اکشن در بازار استفاده کنید تا میزان نتیجه بخشی معاملاتتان به بالاترین حد ممکن برسد.
استراتژی ایجاد یک معامله برنده با واگرایی در تحلیل تکنیکال
بنابراین چگونه می توانیم حداکثر سود بالقوه را در یک معامله با واگرایی را حداکثر کنیم در حالی که خطرات آن را به حداقل می رسانیم؟ اول از همه، اگر چه سیگنال های واگرایی ممکن است در تمام تایم فریم ها کار کنند، اما نمودارهای بلند مدت (روزانه و بالاتر) معمولا سیگنال های بهتری را ارائه می دهند.
وقتی که یک فرصت معاملاتی با واگرایی ها پیدا می کنید، همان موقع با حجم معاملاتی کوچک وارد موقعیت معاملاتی شوید. با این کار اگر معامله درست از آب درآید، شما در بهترین قیمت وارد شده اید، در غیر اینصورت تعهد بزرگی به معامله اشتباه نخواهید داشت. فقط حسابی حواس خود را جمع کنید که حد ضرر را نه آن قدر کوچک بگذارید که سریع از معامله خارج شوید و نه آن قدر بزرگ که ریسک به ریوارد معامله غیر منطقی شود.
از طرف دیگر اگر معامله موفق باشد، می توانید به اضافه کردن پله ای به حجم معامله با واگرایی خود، سود بسیار مناسبی نیز برداشت نمایید. پس در سه گام استراتژی معاملاتی را برای شما خلاصه میکنیم: اول انتخاب تایم فریم های بالاتر دوم ورود با حجم پایین همراه با ورود پله ای و سوم حد سود و ضرر منطقی!
صحبت آخر
به راحتی می توانیم بگوییم که سیگنال های واگرایی اوسیلاتورها از اعتبار خوبی برخوردار هستند، حداقل در بازار فارکس عملکرد خوبی از خود نشان می دهند. اگر به تاریخچه اخیر زوج ارزهای اصلی بازار فارکس نگاه کنید، می بینید که معمولا حرکت های بزرگ بازار فارکس از یک واگرایی نشئت گرفته اند. همین مورد می تواند دلگرمی خوبی به تریدر دهد تا با خیال راحت به معامله با واگرایی در فارکس بپردازد.
شما می توانید با دانلود اندیکاتور واگرایی و افتتاح حساب در یک بروکر فارکس ، تا زمانی که به اطمینان خاطر لازم برسید، معامله با واگرایی را در محیط آزمایشی و با پول مجازی ادامه دهید. در صورتی که سوال یا ابهامی داشتید می توانید از طریق کامنت های همین صفحه به ما اطلاع بدهید!
آشنایی با شاخص قدرت نسبی یا اندیکاتور RSI
اندیکاتور ابزاری است برای بهرهگیری از تحلیل تکنیکال. شاخص قدرت نسبی (Relative Strength Index) یا به اختصار RSI، از اندیکاتورهای دنیای تحلیل، بعد از گذشت چند دهه پرطرفدارترین اندیکاتور نزد تکنیکالیستها محسوب میشود. اهمیت اندیکاتور RSI در این است که به یک سؤال اساسی سرمایهگذاران میتواند پاسخ دهد: چگونه میتوان رمزارزی را در شرایط صعودی انتخاب کرد که اگر در دورۀ بعدی بازار منفی شد، نزول کمتری داشته باشد؟ در این مقاله میکوشیم با این اندیکاتور محبوب آشنا شویم.
شاخص قدرت نسبی (RSI)
شاخص قدرت نسبی، یک نوسانگر مومنتوم (momentum oscillator) است که سرعت و تغییر حرکات قیمت را اندازهگیری میکند. این شاخص توسط ولز وایلدر (Welles Wilder) پدید آمده است. اندیکاتور RSI بین دامنه صفر تا صد نوسان میکند. به طور سنتی وقتی که بالای 70 باشد، وضعیت «اشباع خرید» است و هنگامی که زیر 30 باشد، وضعیت «اشباع فروش» ارزیابی میگردد. سیگنالها از طریق پیدا کردن واگرایی(divergences) و سیگنال نوسان ناقص (failure swings) ایجاد میشوند. از این شاخص همچنین میتوان برای تشخیص روند کلی استفاده کرد.
نحوۀ محاسبهی RSI
شاخص RSI فرمول محاسبۀ نسبتاً سادهای دارد، اما فهم آن بدون مثال دشوار است. فرمول اصلی به صورت زیر واگرایی شاخصها محاسبه میشود:
RSI = 100 – [100 / (1 + (متوسط رشد قیمت / متوسط نزول قیمت))]
متغیر RSI قدرت نسبی یا بازدهی بازار (Market Gain) است که برابر است با حاصل تقسیم متوسط رشد قیمت بر متوسط نزول قیمت در همان بازۀ زمانی.
اندیکاتور RSI چگونه کار میکند؟
اگر مقدار اندیکاتور RSI بالای 70 باشد ، وضعیت «اشباع خرید» و اگر زیر 30 باشد وضعیت «اشباع فروش» در نظر گرفته میشود.
این سطوح میتوانند در صورت لزوم برای مطابقت بیشتر با اوراقبهادار یا رمزارز، تعدیل و اصلاح شوند. به طور مثال اگر یک رمزارز مکرراً به سطح اشباع خریدِ 70 برسد، میتوانید آن را به 80 تغییر دهید. باید به این نکته توجه کرد که ممکن است شاخص RSI طی روندهای قدرتمند، برای مدتی طولانی در وضعیت خرید یا فروش باقی بماند.
اندیکاتور RSI اغلب الگوهای نموداری مانند الگوهای کف و سقف دوقلو و خط روند تشکیل میدهد؛ در حالی که این الگوها به صورت معمولی در نمودار اصلی قیمت مشخص نیستند. علاوه بر آن، سطوح یا خطوط حمایت و مقاومت نیز به وسیله RSI قابل تشخیصاند. در یک بازار صعودی، شاخص RSI تمایل دارد که در محدوده 40 تا 90 با حوزه عملکردی 40-50 به عنوان سطح حمایت باقی بماند. در یک بازار نزولی نیز این اندیکاتور تمایل دارد که در محدوده 10 تا 60 با حوزه عملکردی 50-60 به عنوان سطح مقاومت قرار بگیرد. این محدودهها بسته به موقعیت RSI و روند اصلی بازار متفاوت هستند.
اگر قیمت سقف یا کف جدیدی بزند که مورد تأیید شاخص RSI نباشد، این واگرایی میتواند به عنوان یک سیگنال بازگشت قیمتی(price reversal) تلقی شود. اگر اندیکاتور RSI سقف قبلیاش را به سمت بالا بشکند یا کف قبلیاش را به سمت پایین بشکند، در این دو حالت، سیگنال نوسان ناقص (Failure Swing) صادر میشود.
سیگنال نوسان ناقص در واگرایی شاخصها حالت صعودی وقتی رخ میدهد که RSI در ناحیه اشباع فروش، یعنی زیر 30، دره بسازد، سپس با عبور از سطح 30 از آن خارج شده و قله بزند و بازگردد؛ اما این بار وارد سطح اشباح فروش نمیشود. لذا دره دوم را بالای سطح 30 ایجاد میکند، باز صعود میکند و سقف قبلی خود را میشکند و در لحظه عبور از سقف قبلیِ خود سیگنال نوسان ناقص صادر میکند.
سیگنال نوسان ناقص در حالت نزولی نیز برعکس حالت فوق است و هنگامی صادر میشود که اندیکاتور RSI در ناحیه اشباع خرید، یعنی بالای 70، قله بسازد؛ از ناحیه به سمت پایین خارج شود، سپس تا مرز ناحیه اشباع خرید بازگردد، اما وارد نشود و با ایجاد قله دوم تغییر مسیر دهد و رو به پایین از کف قبلیاش عبور کند. در این لحظه یک سیگنال نوسان ناقص از نوع نزولی صادر کرده است.
سخن پایانی
اندیکاتور RSI، پرکاربرد و محبوب و طرز کار با آن نسبتاً ساده است.
میتوان گفت اهمیت این شاخص در آن است که با طرز کار آسانی که دارد، اطلاعات فراوانی از نبض بازار ارائه میدهد.
اندیکاتور RSI سرعت تغییرات قیمت را اندازهگیری میکند و وضعیت اشباع خرید یا فروش را نمایان میسازد. مفهوم RSI در واقع انعکاسی است از بازدهی بازار. از طریق حرکت آن میتوان سیگنال مهم نوسان ناقص را تشخیص داد و این همان پاسخِ سؤالی است که در ابتدای مقاله مطرح شد.
واگرایی در تحلیل تکنیکال چیست؟
واگرایی (Divergence) زمانی رخ میدهد که قیمت یک دارایی در مسیری متفاوت با یک اندیکاتور تکنیکالی حرکت کند. از این اندیکاتورها میتوان به اندیکاتورهایی مانند اسیلاتورها (Oscillators) اشاره نمود. هرچند این واگرایی میتواند واگرایی حرکات قیمت با هر نوع دیگر اطلاعات موجود در بازار باشد. واگرایی به ما این هشدار را میدهد که احتمال تضعیف روند کنونی قیمت وجود دارد، و در برخی از واگرایی شاخصها موارد این واگرایی ممکن است به تغییر جهت قیمتی بیانجامد.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد اسیلاتور میتوانید از مطلب آموزشی «اسیلاتور در تحلیل تکنیکال چیست؟» دیدن نمایید.
دو نوع واگرایی وجود دارد، واگرایی مثبت (Positive Divergence) و واگرایی منفی (Negative divergence). واگرایی مثبت حرکات قیمت به سطوح بالاتر را پیشبینی میکند. واگرایی منفی نیز نشان از حرکت قیمت بهسطوح پایینتر را میدهد.
عکس از Investopedia، مبنع: Tradingview
نکات مهم:
- واگرایی میتواند بین حرکات قیمت یک دارایی و تقریباً هر نوع اطلاعات تکنیکالی و یا بنیادی آن سهم باشد. با این وجود، واگرایی معمولاً توسط تحلیلگران تکنیکال هنگامی که قیمتها در مسیری عکس مسیر اندیکاتور تکنیکال حرکت میکند مورد استفاده قرار میگیرد.
- واگراییهای مثبت نشاندهندهٔ امکان شروع حرکات قیمتی به سطوح بالاتر در آیندهای نزدیک میباشد. این واگرایی زمانی رخ میدهد که قیمت در حال حرکت به سطوح پایینتر باشد اما اندیکاتور تکنیکال مداوماً به سمت بالا حرکت نماید.
- واگرایی منفی نشان از افت قیمت در آینده میباشد. واگرایی منفی معمولاً در زمانی رخ میدهد که قیمت به سمت بالا حرکت کرده اما اندیکاتور تکنیکال دائماً در حال افت میباشند.
- واگرایی موضوعی نیست که بتوان تنها به آن اتکاء نمود، و باید در نظر داشت که این واگراییها هیچگونه سیگنال معاملاتی ایجاد نمیکنند. واگراییها میتوانند برای مدت زیادی بدون رخ دادن هیچگونه تغییر در روند قیمت رخ دهند.
- واگراییها در همهٔ بازگشتهای قیمتی بزرگ موجود نمیباشند، بلکه تنها در برخی از آنها اتفاق میافتند.
واگرایی چه چیزهایی را به ما میگوید؟
واگرایی در تحلیل تکنیکال (مرجع) ممکن است به ما سیگنال یک حرکت بزرگ مثبت و یا یک حرکت بزرگ منفی را بدهد. یک واگرایی مثبت زمانی رخ میدهد که قیمت سهم در حال ثبت کفهای جدید میباشد، اما اندیکاتور تکنیکال مورد استفاده، مانند اندیکاتور جریان پول (Money Flow Indicator) شروع به ثبت سقفهای جدید مینماید. در حالت عکس نیز، در واگرایی منفی، قیمت سهم در حال ثبت قلههای جدیدی میباشد در حالی که اندیکاتور تکنیکالی ما در حال ثبت کفهای جدیدی میباشد.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد اندیکاتور شاخص جریان پول میتوانید از مطلب آموزشی «اندیکاتور شاخص جریان پول در تحلیل تکنیکال چیست؟» دیدن نمایید.
معاملهگران میتوانند از واگراییها جهت تخمین شتاب پایهای قیمت یک دارایی استفاده نمایند. بهدست آوردن شتاب پایهای میتواند احتمال وقوع یک بازگشت قیمتی (Price Reversal) را نشان دهد. برای مثال، سرمایهگذاران میتوانند با استفاده از اسیلاتورها (Oscillators) مانند شاخص قدرت نسبی (Relative Strength Index – RSI) بر روی جدول خود استفاده نمایند. اگر قیمت سهام در حال صعود بوده و مرتباً قلههای جدیدی را ثبت میکرد، در حالت عادی اندیکاتور شاخص قدرت نسبی نیز میبایست قلههای جدیدی را ثبت میکرد. اما اگر قیمت سهام در حال ثبت قلههای جدید باشد، ولی اندیکاتور شاخص قدرت نسبی شروع به ثبت کفهای جدید کند، نشاندهندهٔ این است که امکان تضعیف روند صعودی ما وجود دارد. به این موضوع، واگرایی منفی میگوییم. معاملهگران در این حالت میتوانند در نظر بگیرند که قصد خروج از معامله را دارند و یا میخواهند با قرار دادن یک دستور استاپ حفاظتی (Stop – Loss Order) همچنان در معاملهشان حضور داشته باشند.
واگرایی مثبت در حالاتی عکس حالت فوق رخ میدهد. تصور کنید که قیمت یک سهم در حال تشکیل کفهای جدید است اما اندیکاتور شاخص قدرت نسبی (RSI) در حال ثبت کفهای جدیدی واگرایی شاخصها میباشد. در این حالت سرمایهگذاران ممکن است به این نتیجه برسند که روند نزولی در بازار در حال تضعیف و به اتمام رسیدن است، و بهزودی یک بازگشت روندی (Trend Reversal) رخ خواهد داد.
واگرایی یکی از معمولترین موارد مورد استفاده در تحلیل تکنیکال میباشد، و اندیکاتورهای بسیاری نیز آن را نشان میدهند، بهخصوص اسیلاتورها.
تفاوت بین واگرایی و تأییدیه
واگرایی زمانی اتفاق میافتد که قیمت و اندیکاتور تکنیکال به معاملهگر اطلاعات متفاوتی میدهند. تأییدیه اما زمانی است که اندیکاتور تکنیکال و حرکات قیمت، و یا حتی چند اندیکاتور تکنیکال اطلاعاتی مشابه را به معاملهگر در خصوص قیمت سهم و وضعیت بازار میدهند. در حالت ایدهآل، معاملهگران نیاز به تأییدیه برای ورود به معاملات خود دارند. اگر قیمتها به سمت بالا حرکت کنند، آنها نیز انتظار دارند تا اندیکاتور مورد استفادهشان نیز این مطلب را به آنها نشان دهد که روند صعودی قیمت فعلاً ادامهدار خواهد بود.
محدودیتهای استفاده از واگراییها
همان طور که در مورد تمامی تحلیلهای تکنیکال صدق میکند، سرمایهگذاران باید از ترکیبی از اندیکاتورها و تکنیکالهای تحلیل بازار برای گرفتن تأییدیه واگرایی (Divergence Confirmation) استفاده نمایند. واگرایی در همهٔ بازگشتهای قیمتی رخ نخواهد داد، بنابراین دیگر روشهای کنترل ریسک و یا تحیلی بازاری برای بررسی بازار و تخمین احتمال رخ دادن بازگشت قیمتی باید مورد استفاده قرار گیرند.
با این وجود، زمانی که واگراییها رخ میدهند، لزوماً بدین معنی نیستند که قیمتها بازگشتی را بهزودی تجربه خواهند کرد. واگراییها میتوانند برای مدتزمانی طولانی ادامهدار باشند، بنابراین فقط اتکاء به آنها میتواند منجر به ضرر و زیانهای گسترده شود، بهخصوص زمانی که قیمت آنگونه که پیشبینی شده بود عمل نکند.
تیم تحریریه دیجی کوینر
این مقاله به کوشش هیئت تحریریه دیجی کوینر تولید شده است. تک تک ما امیدواریم که با تلاش خود، تاثیری هر چند کوچک در آگاه سازی فعالان حوزه رمز ارزها و بازارهای مالی داشته باشیم.
دیدگاه شما