به این نمونه دقت کنیدبه عنوان مثال اگر سرمایه شما برای معاملات 1000 دلار باشد و نسبت ریسک شما در هر معامله 2 درصد باشد در معامله اول شما ۲۰ دلار را ریسک خواهید کرد بنابراین اگر نسبت ریسک به پاداش شما 2.1 باشد وقتی 20 دلار را از دست بدهید شما 40 دلار برنده شده اید و شما سرمایه تان را از دست نداده اید . در نمودار زیر میزان ریسک 30 پیپ و میزان پاداش 60 پیپ مشخص شده است
معامله گر موفق و 4 عادت بد دنیای معامله گری که جلوی او می ایستند
معامله گری یک بازار مالی ممکن است برای بسیاری از افراد یک رویا به نظر برسد. اما در حقیقت، به نظم، ثبات و هوش هیجانی نیاز دارد.
در حالی که بسیاری از مردم رویای یک معامله گر موفق را دارند. اما واقعیت تأسف بار این است که اکثر مردم هرگز به سوددهی نمی رسند.
اما خبر خوب این است که دلیل عدم موفقیت اکثر افراد بدشانس بودن آنها نیست.
بلکه این است که چند عادت بد دارند که آنها را عقب می اندازد. در اینجا موانع عمده ای وجود دارد که اکثر معامله گران را متوقف می کند.
در معامله گری به قوانین خود پایبند نیستند.
نظم و انضباط برای هر معامله گر کلیدی است و بزرگترین اشتباه معامله گران ناموفق این است که به قوانین خود پایبند نیستند.
از قبل یک استراتژی تهیه کنید، مطمئن شوید که آن را حداقل برای چند ماه سودآور روی کاغذ آزمایش کرده اید. سپس به آن پایبند باشید.
حداکثر مبلغ ضرر خود را مشخص و از آن پیروی کنید. ضرر زیاد کار را برای شما سخت خواهد کرد. آیا می دانید قرار است چه میزان از یک معامله سود یا ضرر دریافت کنید؟
مهم نیست چه اتفاقی می افتذ، مهم این است که هر اتفاقی افتاد به برنامه خود پایبند باشید.
در معامله گری قوانین داشته باشید، این قوانین می تواند از طریق تجربه و یا مطالعه به دست آمده باشد. و تا زمانی که قانون شما هستند باید به آن پایبند باشید.
بسیار مهم است که دنبال سهامی بروید که به شما اجازه رعایت قوانین تان را می دهند. سهامی که از نظر نقد شوندگی و حجم معاملات پایینی دارند برای خرید و فروش مناسب نیستند.
بی حوصله بودن در هنگام معاملات.
حتی اگر شما یک استراتژی معاملاتی و یک برنامه خوب اجرا شده دارید. دومین مورد رایجی که معامله گران را به خود جلب می کند عدم صبر است.
اکثر معامله گران بسیار مشتاق هستند که وارد عمل شوند و از روی اشتیاق، معاملات با کیفیت پایینی را انجام می دهند.
با این حال، سریع وارد شدن در معاملات ضعیف تر، شانس شما برای ضرر را افزایش می دهد. در عوض، معامله گران باید مایل باشند تا قبل از ورود به بازار منتظر فرصت مناسب باشند.
مانند ماهیگیرانی که منتظر صید کامل هستند. معامله گران باید مایل باشند که منتظر سیگنال های با کیفیت بالای استراتژی خود باشند. نه این که سرمایه خود را در معاملاتی که به دلیل بی حوصلگی بهترین نیستند به خطر بیندازند.
بسیاری اوقات، این بدان معناست که هیچ معامله ای در یک روز انجام نمی شود. و این امکانی است که معامله گران موفق آن را پذیرفته اند.
فعالان بازارهای مالی از این موضوع به عنوان “ترس از دست دادن” یاد می کنند. با رد کردن معاملات کمتر از ایده آل و با کیفیت پایین، آنها احساس می کنند. که تمام سودهایی که دیگران به دست آورده اند را، از دست می دهند.
در واقع FOMO دامی است که بسیاری قربانی آن می شوند. اجازه نده تو هم قربانی این ترس شوی و نتوانی تبدیل به یک معامله گر موفق شوی.
احساساتی شدن شما را تبدیل به معامله گر موفق نخواهد کرد.
معامله گری استرس زا است و به راحتی می توان تصور کرد که اگر روز بدی را پشت سر گذاشته اید یا به دلیل یک روز عالی که داشته اید. معامله گر فوق العاده ای هستید، دنیا به پایان می رسد. با این حال، حقیقت معمولاً در جایی بین این دو قرار دارد.
داشتن اعتماد به نفس بیش از حد و هیجان انگیز می تواند باعث شود تا شما نظم و انضباط کمتری داشته باشید و از انجام تکالیف خود چشم پوشی کنید.
شاید از دست دادن پول زیادی که خارج از کنترل شما بود شما را از تلاش مجدد در روز دیگر بترساند.
اما مسلماً بدتر از همه، عصبانیت و سرخوردگی می تواند شما را وادار به انجام کارهای احمقانه کند. مانند دو برابر شدن در موقعیت بازنده به امید این که بتوانید ضرر خود را سریع تر جبران کنید و یا خیلی زود نا امید شده و مواضعی را که در غیر این صورت اتخاذ نمی کردید، داشته باشید. مانند خروج کامل از بازار خود برای رفتن به یک بازار جدید.
احساسات دشمن معامله گر موفق است. معامله گران حرفه ای افرادی هستند که می توانند احساسات خود را تحت کنترل درآورند و با بی رحمی به بازارها نگاه کرده و فقط به فکر انجام کار درست هستند نه کسب سود، چون می دانند رویای کسب سود می تواند آنها را احساساتی کند.
فراموش کردن نسبت ریسک / سود.
معامله گران غیرحرفه ای اغلب بیش از حد بزرگ معامله می کنند و بیش از حد ریسک می کنند تا در عوض سود بسیار کمی داشته باشند. غالباً سودهای ناچیزی کرده در حالی که در معاملات زیان ده خود به دلیل امید سود کردنن اجازه می دهند ضرر زیادی را تحمل کنند.
در عوض، معامله گران باید اهمیت رابطه ریسک به سود را هنگام معامله به صورت کامل و درست درک کنند.
به ازای هر تومانی که به خطر می اندازند، آنها باید در عوض 2 تا 3 تومان سود کنند.
در غیر این صورت، حتی اگر آنها در کمتر از نیمی از معاملات خود ضرر کنند، باز هم شکست می خورند یا پول زیادی را از دست می دهند.
اگر نسبت سود به ضرر شما بسیار پایین باشد، برای سوددهی باید دقت بسیار بیشتری داشته باشید، که غیر واقعی است. معاملات برنده باید یک صعود بزرگ و یک محدوده منفی داشته باشند.
اگر به تاریخ معاملات خود نگاه کنید، می توانید خودتان نسبت های خود را دریابید و اگر به اندازه کافی خوب نباشند، می توانند دلیل اصلی مشکل شما و دلیل برای تغییر استراتژی شما باشند.
پیشنهاد نهایی برای تبدیل شدن به معامله گر موفق.
اگر قبلاً توجه نکرده اید، همه این موارد ذهنی و احساسی هستند. بزرگترین مشکلاتی که یک معامله گر را از موفقیت باز می دارد خود آنها و نحوه واکنش آنها است.
برعکس معامله گر نا موفق اکثر افرادی که در بازارهای مالی فقط دست و پا بزنند. معامله گر موفق خود را می شناسد. می داند چگونه واکنش نشان دهد. احساساتش را می شناسد و به استراتژی اش کامل تسلط دارد.
آنها قوانین استراتژی خود را نوشته اند و بدون توجه به احساسی که دارند، آنها را دنبال می کنند. پایبندی به این موارد می تواند تفاوت سودآوری معامله گران را نشان دهد.
معامله گر منضبط موفق و 10 قانون برای تبدیل شدن به آن
چگونه به یک معامله گر منضبط موفق و برنده تبدیل شویم؟
هرکسی که می خواهد به یک معامله گر منضبط موفق و برنده سهام تبدیل شود. فقط کافیست چند دقیقه ای را به جستجوی آنلاین در اینترنت صرف کند. تا عباراتی مانند “تجارت خود را برنامه ریزی کنید. یا برنامه خود را معامله کنید.” و همچنین “ضرر خود را به حداقل برسانید.” پیدا کند.
شاید معامله گران تازه کار، این ریزه کاری ها را بیشتر شبیه به حواس پرتی بدانند. تا توصیه های عملی و کارآمد. اگر شما تازه وارد معاملات شده اید، احتمالاً فقط می خواهید بدانید که چگونه می شود سریع درآمد کسب کنید.
هر یک از قوانین زیر مهم است. اما وقتی در کنار هم قرار می گیرند، می توانند شما را به یک معامله گر منضبط و منظم تبدیل کنند.
با در نظر گرفتن این قوانین می توانید شانس موفقیت خود را در بازارهای مالی، تا حد زیادی افزایش دهید. تا تبدیل به یک معامله گر برنده و منضبط شوید.
پندهای کلیدی برای تبدیل شدن به یک معامله گر برنده:
- با معامله گری مانند یک سرمایه گذاری رفتار کنید. نه یک سرگرمی یا شغل.
- همه چیز را در مورد دنیای معامله گری بیاموزید.
- انتظارات واقع بینانه ای برای بازار مالی خود تعیین کنید.
قانون یکم: همیشه از یک استراتژی و طرح معاملاتی استفاده کنید.
استراتژی معاملاتی مجموعه ای از قوانین است. که معیارهای ورود، خروج و مدیریت سرمایه را برای هر خرید و فروشی مشخص می کند. این استراتژی ها هستند که می توانند شما را تبدیل به یک معامله گر منضبط و سودآور کنند.
با فناوری امروزی، به راحتی می توان استراتژی خود را قبل از به خطر انداختن پول واقعی آزمایش کرد. این عمل که به عنوان تست مجدد شناخته می شود، به شما امکان می دهد طرح و استراتژی خود را با استفاده از داده های تاریخی به کار بگیرید. و تعیین کنید که آیا این استراتژی قابل اجرا است و می تواند موفق باشد یا خیر.
هنگامی که استراتژی معاملاتی شما تدوین شد. و آزمایش مجدد نتایج خوبی را نشان داد، می توان از آن در معاملات واقعی استفاده کرد. اما شاید گاهی اوقات استراتژی معاملاتی شما به خوبی کار نکند. پس ناراحت نشوید و خیلی سریع آن را کنار بگذارید و از نو شروع کنید.
نکته اصلی این است که به باید همچون یک معامله گر منضبط به استراتژی معاملاتی خود پایبند باشید. انجام معاملات خارج از استراتژی، حتی اگر موفق هم به نظر برسند، عملکرد ضعیفی محسوب می شود و شما را تبدیل به معامله گر نا منظم خواهد کرد.
قانون دوم: با معامله گری مانند یک سرمایه گذاری رفتار کنید.
برای تبدیل شدن به یک معامله گر منضبط و برنده، باید به معامله گری به عنوان یک سرمایه گذاری تمام وقت یا پاره وقت نگاه کنید. نه به عنوان یک سرگرمی یا شغل.
اگر به عنوان یک سرگرمی به آن توجه شود، هیچ تعهد واقعی برای یادگیری وجود ندارد. و اگر به دید شغل به آن نگاه کنید، می تواند ناامید کننده باشد زیرا حقوق و دستمزد ثابتی برای آن وجود ندارد.
معاملات همانند یک سرمایه گذاری است و شامل هزینه ها، زیان ها، مالیات ها، عدم اطمینان، استرس و ریسک می باشد. شما به عنوان یک معامله گر در اصل صاحب یک شغل کوچک هستید. پس باید برای به حداکثر رساندن پتانسیل معامله گری خود تحقیق و یک استراتژی قدرتمند بسازید.
قانون سوم: از فناوری به نفع خود استفاده کنید.
معامله گری همچون یک تجارت رقابتی است. به راحتی می توان فرض کرد که شخصی که در طرف دیگر معاملات نشسته است از تمام فناوری های موجود به طور کامل استفاده می کند.
پلتفرم های نمودار به معامله گران انواع مختلفی از روش ها برای مشاهده و تحلیل بازارها را می دهد. آزمایش مجدد یک استراتژی با استفاده از داده های تاریخی از گام های اشتباه پرهزینه جلوگیری می کند. دریافت به روزرسانی های بازار از طریق تلفن های هوشمند به ما امکان می دهد معاملات را در هر نقطه نظارت کنیم.
فناوری که ما آن را مسلم می دانیم، مانند اتصال به اینترنت پرسرعت، می تواند عملکرد معاملات را تا حد زیادی افزایش دهد. استفاده از فناوری به نفع خود و در جریان بودن محصولات جدید، می تواند در معاملات سرگرم کننده و مفید باشد. همچنین ما به کمک فناوری می توانیم راحت تر تبدیل به یک معامله گر منضبط شویم.
قانون چهارم: از سرمایه معامله گری خود محافظت کنید.
صرفه جویی برای تامین پول کافی جهت راه اندازی حساب معاملاتی خود، زمان و تلاش زیادی می طلبد. اگر مجبور باشید دوبار این کار را انجام دهید، حتی می تواند دشوارتر باشد. پس برای تبدیل شدن به یک معامله گر منضبط موفق و برنده بهتر است به شدت از سرمایه خود مراقبت کنید
توجه به این نکته ضروری است که محافظت از سرمایه معامله گری شما به معنی تجربه نکردن ضرر در یک معامله از دست رفته نیست. همه معامله گران بعضی معاملات خود را از دست داده و با ضرر از آن خارج می شوند. منظور ما این است که حفاظت از سرمایه مستلزم عدم پذیرش ریسک های غیر ضروری و انجام هر کاری است که می توانید برای حفظ سرمایه معامله گری خود انجام دهید.
قانون پنجم: دانشجوی بازار مالی خود شوید.
فعایت در بازار مالی مورد نظر خود را به عنوان ادامه تحصیل تصور کنید. معامله گران باید هر روز بر یادگیری بیشتر تمرکز کنند. مهم است که به خاطر داشته باشید که درک بازارها و همه پیچیدگی های آنها یک فرایند مستمر و مادام العمر است.
تحقیقات سخت به معامله گران اجازه می دهد تا حقایق را بفهمند، مانند گزارش های مختلف اقتصادی. تمرکز و مشاهده به معامله گران اجازه می دهد تا غرایز خود را تیز کرده و تفاوت های ظریف را بیاموزند. این امر شما را به یک معامله گر منضبط موفق و برنده تبدیل خواهد کرد.
سیاست های جهانی، رویدادهای خبری، روندهای اقتصادی – حتی آب و هوا – همه بر بازارها تأثیر می گذارد. محیط بازار پویا است. هرچه معامله گران بازارهای گذشته و کنونی را بیشتر بفهمند، آمادگی بیشتری برای مواجهه با آینده خواهند داشت. پس زودتر تبدیل به معامله گر منضبط موفق و برنده خواهند شد.
قانون ششم: فقط بر روی آن چیزی که می توانید از دست بدهید ریسک کنید.
قبل از شروع استفاده از پول واقعی، مطمئن شوید که تمام پول موجود در حساب معاملاتتان واقعا قابل از دست دادن است یا خیر. اگر اینطور نیست. معامله گر باید تا زمانی که این اتفاق بیفتد، پس انداز کند.
پول حساب معاملاتی شما نباید برای شهریه دانشگاه بچه ها یا پرداخت وام مسکن اختصاص داده شود. معامله گران هرگز نباید به خود اجازه دهند فکر کنند که به سادگی از این تعهدات مهم دیگر می توانند پول قرض بگیرند.
از دست دادن پول به اندازه کافی آسیب زا است. حتی اگر سرمایه ای باشد که شاید هرگز به آن نیازی پیدا نکنید. پس برای تبدیل شدن به یک معامله گر منضبط موفق و برنده از سرمایه ای استفاده کنید که از دست دادن آن تاثیری در زندگی شما ایجاد نمی کند.
قانون هفتم: روش شناسی مبتنی بر حقایق را توسعه دهید.
صرف وقت برای توسعه یک استراتژی معاملاتی مناسب ارزش تلاش را دارد. باور به کلاهبرداری های دنیای مالی که در اینترنت رایج است ممکن است وسوسه انگیز باشد. اما واقعیت ها، نه احساسات یا امید، باید الهام بخش توسعه یک استراتژی معامله گری باشند.
معامله گرانی که برای یادگیری و آموزش بازارهای مالی عجله ای ندارند، معمولاً راحت تر می توانند تمام اطلاعات موجود در اینترنت را مرور کنند. این را در نظر بگیرید که اگر می خواهید یک شغل جدید را شروع کنید، به احتمال زیاد شما باید حداقل یک یا دو سال در یک کالج یا دانشگاه تحصیل کنید که واجد شرایط باشید. تا برای موقعیتی در زمینه جدید درخواست دهید.
یادگیری مهارت معامله گری و تبدیل شدن به معامله گر منضبط موفق و برنده حداقل به همان مقدار زمان و تحقیق و مطالعه مبتنی بر واقعیت و نه توهم نیاز دارد.
قانون هشتم: همیشه در معاملات از حد ضرر استفاده کنید.
حد ضرر مقدار زیانی است از پیش تعیین شده که یک معامله گر مایل است در هر معامله آن را بپذیرد. حد ضرر می تواند مقداری یا درصدی باشد.
اما در هر صورت، قرار دادن حد ضرر و خروج با ضرر ازمعامله، ضرر معامله گر منضبط را در طول معامله محدود می کند. استفاده از حد ضرر می تواند تا حدی استرس را از معاملات دور کند. زیرا می دانیم که در هر معامله فقط مقدار مشخصی را از دست خواهیم داد.
نداشتن حد ضرر یک اقدام خطرناک است. حتی اگر منجر به یک معامله سودآور شود. خروج با حد ضرر و در معامله گر نا موفق نتیجه داشتن یک معامله با ضرر، اگر در چارچوب قوانین استراتژی معاملاتی شما باشد، همچنان معامله خوبی است. این مورد نشان می دهد شما یک معامله گر منظم و منضبط هستید.
ایده آل این است که از تمام معاملات با سود خارج شوید. اما این واقع بینانه نیست. استفاده از حد ضرر مشخص، به اطمینان از محدود شدن ضررها و خطرات کمک می کند.
قانون نهم: بدانید چه زمانی معامله گری را متوقف کنید.
دو دلیل برای متوقف کردن معامله گری وجود دارد: یک استراتژی معامله گری نا کارآمد و دو معامله گر نا منظم.
یک استراتژی معاملاتی ناکارآمد ضررهای بسیار بیشتری را نسبت به آنچه در آزمایشات تاریخی پیش بینی می شد به شما تحمیل خواهد. ممکن است بازارها تغییر کرده یا نوسانات کاهش یافته باشد. به هر دلیلی، استراتژی معاملاتی به سادگی مطابق انتظار عمل نمی کند.
بدون احساس و منطقی عمل کنید. وقت آن است که استراتژی معامله گری خود را دوباره ارزیابی کنید و چند تغییر ایجاد کنید. یا از ابتدا با یک استراتژی معاملاتی جدید را بسازید. یک استراتژی معاملاتی ناموفق مشکلی است که باید حل شود. این لزوما پایان دنیای معامله گری شما نیست.
معامله گر نا منظم کسی است که استراتژی معاملاتی ایجاد می کند. اما قادر به پیروی و اجرای درست آن نیست. استرس بیرونی، عادات ضعیف و عدم فعالیت بدنی همگی می توانند در این مشکل دخیل باشند. معامله گری که وضعیت مناسبی در کنترل هیجانات خود ندارد و نمی تواند مانند یک معامله گر منضبط عمل کند، باید استراحت کند. پس از رفع مشکلات و چالش ها، معامله گر می تواند به دنیای معامله گری بازگردد.
قانون دهم: معامله گری را برای چشم اندازش ادامه دهید.
هنگام معامله روی چشم انداز اصلی تمرکز کنید. معامله از دست رفته نباید ما را احساسی و نا امید کند. ضرر بخشی از دنیای معامله گری است. از طرف دیگر یک معامله برنده و سودآور تنها یک قدم کوچک در مسیر معامله گری سودآور است. این تجمع سود است که می تواند برای یک معامله گر منضبط، تفاوت ایجاد می کند.
هنگامی که یک معامله گر برد و باخت را به عنوان بخشی از معامله گری قبول کرد، احساسات تأثیر کمتری بر عملکرد معاملات او خواهند داشت. این بدان معنا نیست که ما نمی توانیم از معاملات سودآورمان هیجان زده باشیم. اما باید در نظر داشته باشیم که معاملات زیان ده نیز هرگز دور از دسترس نیست.
تعیین اهداف واقع بینانه بخش مهمی از چشم انداز معاملات یک معامله گر منضبط است. معامله گری شما باید در مدت زمان معقول بازده معقولی داشته باشد. اگر انتظار دارید که تا انتهای هفته میلیاردر شوید، خود را برای شکست آماده می کنید.
نتیجه نهایی قوانین تبدیل شدن به معامله گر منضبط موفق:
درک اهمیت هر یک از این قوانین استراتژی معاملاتی و نحوه کنار هم قرار گرفتن آنها می تواند به یک معامله گر در ایجاد یک سرمایه گذاری موفق کمک کند. معامله کردن کار سختی است. معامله گران که به صورت منظم و منضبط قوانین استراتژی معاملاتی خود را اجرا می کنند، می توانند شانس موفقیت خود را در دنیای بازارهای مالی، افزایش دهند.
معامله گر نا موفق
بسیاری از معاملهگران مبتدی فارکس اینطور فکر میکنند که «وقتی یک معاملهگر موفق بشوم، آن وقت ……. (جای خالی را با یک ویژگی مثبت پر کنید) میشوم». در این مقاله میخواهم بگویم که این طرز تفکر نه تنها به شما آسیب میزند، بلکه باعث پسرفت شما میشود.
شما اول یک معاملهگر موفق نمیشوید و بعد یک فرد موفق، خوشنود و راضی. در واقع، شما باید در ابتدا در همان سطحی که هستید یک انسان موفق باشید ،تا به یک معاملهگر موفق تبدیل شوید. شما باید در ابتدا بتوانید تغییرات ذهنی خود را دنبال کنید، باورهای درستی در زمینه معاملهگری در خود ایجاد کنید، عادتهای متفاوت و بهتری در خود ایجاد کنید، اهداف متعالیتر و برنامهای برای رسیدن به آنها مشخص کنید، قبل از اینکه بتوانید به موفقیت مستمر و پایداری در زمینه معاملهگری دست پیدا کنید.
من اون چیزی که برام اتفاق افتاده نیستم، من همون چیزی هستم که تصمیم دارم بهش تبدیل بشم( کریس گاردنر-فیلم در جستجوی خوشبختی)
انقدر وانمود کن تا به واقعیت تبدیل شود
میگویند «انقدر وانمود کن و ادای انسانهای موفق را در بیاور تا اینکه واقعا به یک انسان موفق تبدیل شوی». شاید با خودتان فکر کنید که «بسیار خوب، اما واقعا این کار چه معنی میدهد و اساسا چرا باید تظاهر به موفق بودن بکنم؟ اصلا من به عنوان یک معاملهگر تازهکار یا شکستخورده که سعی میکنم هزینههای زندگیام را از طریق معاملهگری در بازارهای مالی بدست آورم، دقیقا باید چه کارهایی انجام دهم؟»
میخواهم به شما بگویم که این کار واقعا ساده است. دلیل اینکه شما باید اول تظاهر به موفقیت کنید تا بالاخره به موفقیت واقعی برسید این است که شما تا زمانی که ذهنیت درستی درخصوص معاملهگری نداشته باشید، هرگز نمیتوانید در این حرفه به موفقیت برسید. بسیاری از معاملهگران فکر میکنند بعد از اینکه شروع به درآمدزایی کردند، آن وقت شروع میکنند که روی رفتارها و افکار خود کار کنند، اما متأسفانه اینطور نمیشود.
لطفا توجه داشته باشید که من الان درباره موفقیت مالی صحبت نمیکنم. در واقع، شما ممکن است ذهنیت معاملاتی کاملا درستی داشته باشید، اما پولی نداشته باشید یا پول خیلی کمی داشته باشید. یا برعکس، ممکن است یک پزشک، ورزشکار حرفهای یا رئیس یک شرکت باشید و درآمد زیادی داشته باشید، اما ذهنیت معاملاتی درستی نداشته باشید. اصلا به همین خاطر من معاملهگری را یک «تنظیمکننده فوقالعاده» میدانم. به این دلیل که واقعا اهمیتی ندارد چقدر پول و سرمایه دارید. چه بسا بهتر است برای شروع کار پول زیادی نداشته باشید. آنچه واقعا اهمیت دارد، درک شما از بازار، داشتن دانش نحوه معامله کردن و همچنین اینکه آیا ذهنیت معاملاتی درستی دارید یا خیر.
البته وقتی میگویم «ذهنیت معاملاتی»، منظورم تمام چیزهایی است که به آن مربوط میشود. مانند روتین معاملاتی صحیح روزانه که عادتهای معاملاتی درستی در شما ایجاد میکنند. انجام دادن همه این کارها به خود شما بستگی دارد که نظم و دیسیپلین داشته باشید، روی نفس خودتان مسلط باشید، صبور باشید و ثابتقدم تا اینکه بالاخره این عادتها در شما نهادینه شوند. حالا میرسیم به اصل مطلب، یعنی آن عاملی که معاملهگران موفق را از معاملهگران ناموفق تفکیک میکند (اکثر معاملهگران اقداماتی که در این پاراگراف توضیح دادم را انجام نمیدهند، به همین خاطر پول و سرمایه خود را در طول زمان از دست میدهند).
موفقیت چیست؟
بسیاری از معاملهگران (یا همه مردم) موفقیت را به صورت بدست آوردن پول و ثروت تعریف میکنند و حتی اگر این تعریف را انکار کنند، چیزی میگویند مشابه اینکه «موفقیت یعنی در حرفه و شغل خودم بهترین شوم» که این تعریف هم در اکثر مواقع یعنی نهایتا پول بیشتری بدست آورم. در واقع پول به نوعی هممعنی موفقیت است. اگرچه این طرز تفکر درباره موفقیت نه غلط است و نه درست، اما چنین تعریفی در زمینه معاملهگری ممکن است اشتباه باشد. به این دلیل که اگر فردی اینطور بگوید که «موفقیت یعنی پول»، ممکن است اینگونه نتیجه بگیرد که «من وقتی به موفقیت میرسم که بتوانم از طریق معاملهگری درآمد داشته باشم». اما چرا؟
برای اینکه بتوانید در بلندمدت بطور مستمر از طریق معاملهگری درآمد داشته باشید، شما باید در ابتدا برای مدت طولانی یک انسان موفق باشید. آیا تا به حال شنیدهاید که بگویند «موفقیت مرحلهای است که در آن فرد آماده با فرصتها روبرو میشود»؟ مهمترین قسمت این جمله برای یک معاملهگر، واژه «آمادگی» است. شما باید برای رسیدن به موفقیت آماده باشید و این چیزی نیست که بعد از کسب درآمد از بازار به یکباره و بطور معجزهآسایی در شما ایجاد شود.
اگر نمیدانید چگونه به یک انسان موفق تبدیل شوید، پیشنهاد میکنم کتاب بخوانید، از دیگران بیاموزید، مقالات سایت را مطالعه کنید و در دورههای آموزشی شرکت کنید. کتابهای بسیاری برای رسیدن به موفقیت وجود دارند و همچنین اساتید زیادی هستند که میتوانید از آنها یاد بگیرید. نکته اینجاست که شما پیش از اینکه به کسب درآمد از معاملهگری امیدوار باشید، بایستی ذهن خود را آماده کنید، عادات درستی در خود ایجاد کنید و زندگی خود را منظم کنید. موفقیت در معاملهگری مستلزم این است که شما تمام این ویژگیهای مثبت را به عنوان پیشنیاز در خود داشته باشید، نه به عنوان نتیجه رسیدن به موفقیت.
البته واژه «وانمود کردن» یا «تظاهر کردن» شاید خیلی درست نباشد. در واقع اینطور بگویم که پیش از اینکه مثل یک معاملهگر حرفهای کسب درآمد کنید، طرز فکر و رفتار شما باید مثل یک معاملهگر حرفهای باشد. به عبارتی دیگر، تنها تفاوت شما با یک معاملهگر حرفهای این است که شاید شما در حساب معاملاتی خود به جای ۱۰۰ هزار دلار، ۱۰۰ دلار داشته باشید.
شما باید برای رسیدن به موفقیت، چرخ موفقیت را به حرکت درآورید.
چرا همه مردم ثروتمند نیستند؟
چرا همه مردم «ثروتمند» نیستند؟ چرا کمتر از ۲۰ درصد معاملهگران برای طولانی مدت موفق هستند؟ به این دلیل که رسیدن به این مراحل برای اکثر مردم سخت و دشوار است. به نظر شما کدام یک راحتتر است، اینکه خیلی راحت روی مبل بنشینید و فیلم و سریال تماشا کنید یا اینکه این وقت را صرف مطالعه کتاب یا شرکت در یک دوره آموزشی برای ارتقاء دانش و مهارتهای خود کنید؟ کدام یک راحتتر است، اینکه وقت و انرژی بگذارید و مطالعه کنید و یک روتین حول یک برنامه معاملاتی بسازید و نسبت به برنامه خود متعهد باشید، یا اینکه بدون هیچ قید و بندی پشت کامپیوتر بنشینید و فقط چون «احساس میکنید» که قیمت میخواهد بالا یا پایین برود، خرید و فروش کنید؟ پاسخ این سؤالات کاملا مشخص است، پاسخ شما به این سوالات چیست؟
حقیقت این است که اکثر مردمی که در یک کشور نرمال با فرصتهای پیشرفت خوب متولد شدهاند و جسم و ذهن سالمی دارند، «ثروتمند» نیستند. اما تقریبا همه افراد میخواهند ثروتمند باشند. اینکه عموم مردم ثروتمند نیستند به این دلیل است که رسیدن به سطوح درآمدی بالا، خواه از طریق معاملهگری بازار، راهاندازی یک کسبوکار یا بهتر شدن در یک شغل، مستلزم سختگیری و تعهدی برای رسیدن به بهترینهاست که بیشتر مردم انگیزه کافی برای حفظ این سختگیری و تعهد را ندارند.
شما به عنوان یک معاملهگر باید نسبت به تبعیت صحیح از برنامه معاملاتی خود متعهد باشید و به تمایلات دائم و وسوسههای همیشگی برای بیش از اندازه معامله کردن توجهی نکنید. اما متأسفانه اکثر مردم نمیتوانند این آژیر «هرچه زودتر ثروتمند شو» را نادیده بگیرند و تسلیم آن میشوند و در نتیجه حسابهای معاملاتی خود را از بین میبرند.
برای اینکه در هر شغل و زمینهای بهترین شوید، لازم است رفتارها و عملکرد درستی را بطور مستمر داشته باشید و بطور کلی عادت کنید که کارهای درستی انجام دهید و احساسات درستی داشته باشید. اما بیشتر مردم به احساسات منفی و رفتارهای منفی عادت میکنند. اگرچه هر شب تلویزیون تماشا کردن و هر روز پلیاستیشن بازی کردن «سرگرمکننده» است، اما اینها شما را به بهترینها یا موفقیت در مارکت نمیرسانند.
دلیل اینکه بیشتر مردم از قشر متوسط به پایین یا فقیر جامعه هستند این است که نمیتوانند در برابر وسوسهها مقاومت کنند و زمان زیادی را صرف تفریح و هدر دادن زمان میکنند. توجه کنید که من نمیگویم این دسته از مردم از زندگی خود خوشحال و راضی نیستند، شما ممکن است بدون اینکه پول زیادی داشته باشید، از زندگی خود راضی باشید. اما در این مقاله در خصوص کسب درآمد از طریق معاملهگری صحبت میکنیم و میگویم که شما باید طرز فکر و رفتار خود را از حالت تنبلی و تفریحانه به حالت متمرکز و منظم تغییر دهید، در غیر این صورت از طریق معاملهگری در بازار به موفقیت نمیرسید.
در آخر
خانه، دفتر یا میز کار شما چقدر مرتب است؟ شاید فکر کنید «این چه ربطی به معاملهگری دارد؟». اما واقعیت این است که کاملا به معاملهگری مربوط است.
شما نمیتوانید یک معاملهگر حرفهای و موفق باشید، اگر زندگی شما در سایر زمینهها منظم نباشد. کاملا باور دارم که برای اینکه ذهن شما شفاف و آرام باشد تا بتوانید به درستی در بازار معامله کنید، بایستی یک انسان منظم و با دیسیپلین باشید. اگر محل کار یا خانه شما خیلی نامرتب است و کتابها و کاغذها در سرتاسر اتاق پخش شدهاند، فکر نمیکنم ذهن شما در جایگاهی باشد که بتوانید بطور مستمر از بازار کسب درآمد کنید.
شما باید مثل یک «مدیر صندوق مالی» عمل کنید. این افراد هم یک روز باید خود را تغییر میدادند، زمان و انرژی خود را برای کارهای متفاوتی صرف میکردند و به تمام آن «چیزهای کوچک» زندگی خود نظم میدادند تا اینکه مسیر معاملهگری حرفهای خود را آغاز کنند. و شما هم میتوانید با پیروی از مطالب این مقاله، مسیر حرفهای خودتان را شروع کنید.
معامله گر نا موفق
ایجاد ذهنیت منحصر بفرد در آموزش فارکس عامل اساسی موفقیت است که در بخش روانشناسی مارکت قرار می گیرد.دربین معاملهگران موفق و معاملهگران ناموفق یک تفاوت بزرگ وجود دارد، و این تفاوت به اینکه آنها از چه اندیکاتورهایی استفاده میکنند یا سیگنال ورود به معاملات خود را چگونه تعریف میکنند، مربوط نمیشود. معاملهگران حرفهای که سودآوری مستمری از بازار دارند، ذهنیت منحصربهفردی دارند که به آنها امکان میدهد بتوانند عملکرد خود را به بهترین نحو مورد ارزیابی قرار دهند. از طرف دیگر، معاملهگرانی که مدام دچار ضرر و زیان میشوند، همگی ذهنیت یکسانی دارند. دیدگاه معاملهگران آماتور به نمودارها و نحوه قضاوت عملکرد معاملاتی آنها به کل با معاملهگران حرفهای متفاوت است. در این مقاله تفاوت بین طرز تفکر معاملهگران حرفهای و تازهکار را توضیح میدهیم و اینکه چطور میتوانید ذهنیت بَرَنده و فرایندگرایی داشته باشید.
آماتورها و تفکر نتیجهگرای آنها
معاملهگران تازهکار کل عملکرد خود را تنها با یک خطکش اندازهگیری میکنند: پول. تا زمانی که عملکرد مثبتی داشته باشند، همه چیز خوب است. ذهنیت معاملهگران آماتور دو حالت بیشتر ندارد: اگر معامله آنها با سود خاتمه یابد، فکر میکنند که معامله خوبی انجام دادهاند و اگر معامله آنها با ضرر بسته شود، یعنی قطعا مرتکب اشتباهی شدهاند.
نگران پول نباشید
برای معاملهگرانی که تواناییهای خود را صرفاً براساس نتایج معاملات خود قضاوت میکنند، تقریباً غیرممکن است که بتوانند ذهنیت بازنده خود را کنار بگذارند و به سودآوری برسند. اگر بعد از یک معامله ناموفق اینطور فکر میکنید که معامله بدی داشتید یا اینکه سیستم معاملاتی شما به درستی کار نمیکند، به احتمال زیاد دائماً تغییراتی در سیستم و روش معاملاتی خود ایجاد میکنید. علیرغم اینکه اکثر معاملهگران میدانند که در ابتدای کار نمیتوانند همیشه در تمام معاملات نتیجه مثبتی داشته باشند، اما آماتورها همچنان ضررهای خود را به «وجود اشکالاتی در سیستم معاملاتی» نسبت میدهند و لذا روش کار خود را مدام تغییر میدهند و سیستمهای مختلف را امتحان میکنند. این افراد همان معاملهگرانی هستند که بعد از چندین سال تجربه هنوز به تازهکارها شباهت دارند و همچنان مشغول جستجو و کندوکار برای یافتن راز و رمز بازار هستند.
معاملهگران موفق چگونه فکر و معامله میکنند
معاملهگران حرفهای به خوبی درک میکنند که نتیجه یک معامله را چک لیست آنها تعیین می کند. وقتی کار خود را انجام دادند، برنامه معاملاتی خود را طراحی کردند، تحلیلهای خود را انجام دادند و صبورانه برای دریافت تمام سیگنالهای معاملاتی انتظار کشیدند، دیگر میدانند که نیاز به انجام کار دیگری نیست،نه امید به گرفتن سود بدون برنامه دارند و نه ترس از دست دادن سرمایه.
معاملهگران حرفهای میدانند که اگر از اصول و قوانین خود پیروی کنند، در کوتاهمدت هر اتفاقی ممکن است رخ دهد، اما در بلندمدت نتایج به نفع آنها خواهد بود. بنابراین آنها در ابتدا ضررها را بصورت یک اتفاق ناخوشایند یا چیزی که بابت آن نگران شوند، نمیبینند بلکه تجاربی گرانبها از دوستی صمیمی بنام مارکت می دانند. معاملهگران حرفهای اگر خود مرتکب اشتباهی نشده باشند، تفاوتی بین یک معامله با نتیجه مثبت و معاملهای با نتیجه منفی نمیبینند.
طرز تفکر فرایندگرا یعنی توانایی عمل کردن و معامله کردن بدون در نظر گرفتن نتیجه پایانی. معاملهگران حرفهای اعمال و رفتار خود را فقط براساس نحوه اجرای معاملات مورد ارزیابی قرار میدهند.
ویژگیهای افراد با طرز تفکر فرایندگرا
معاملهگران حرفهای مشخصههایی دارند که به آنها امکان میدهد بتوانند بدون درگیر شدن با احساسات و تقریبا بدون اینکه تحت تاثیر مسائل حاشیه ای قرار بگیرند، معامله کنند:
- احتمال بالای موفقیت معاملاتم باعث میشود در بلندمدت نتایج مثبتی داشته باشم.
- ممکن است در کوتاهمدت متحمل قدری ضرر و زیان بشوم که می تواند در ابتدای مسیر امری کاملا عادی باشد. اما مطمئن هستم که بتدریج معاملاتم نتایج مثبتی خواهند داشت بنابراین بجای تغییر سیستم، تغییراتی سازنده در سیستم معاملاتی و چک لیست خود ایجاد میکنم.
- من به عنوان یک معاملهگر فقط باید از قوانین و اصول خودم پیروی کنم و معاملاتم را بدون نقص اجرا کنم.
- اینکه نتیجه یک معامله چگونه رقم میخورد در حیطه کنترل احساست من نیست.بلکه به قواعد و چک لیست من مربوط می شود.
- بصورت احساسی و بیشازحد روی معاملات منفی تمرکز نمیکنم و خیلی هم بابت معاملات مثبت خوشحال و سرخوش نمیشوم.
فرایند فکر کردن خود را زیر نظر بگیرید و تصمیمات خود را تحلیل کنید
خرد و دانایی تنها زمانی ارزش پیدا میکند که با عمل همراه باشد. برای اینکه عملکرد و رویکرد معاملاتی خود را بهبود بخشید، بایستی همواره خود را زیر نظر بگیرید. با دقت بررسی کنید که چطور در برابر سودها و ضررها واکنش نشان میدهید. آیا یک معامله منفی باعث میشود بخواهید تغییری در چیزی ایجاد کنید؟ آیا همیشه بعد از یک معامله ناموفق به دنبال دلایل آن هستید؟ و آیا معاملات مثبت خیلی شما را هیجانزده میکنند، حتی اگر خلاف قوانین خود عمل کرده باشید؟
آگاهی همیشه گام اول است. زمانی که به اشکالات فرایند فکر کردن خود پی بردید، باید آنها را اصلاح کنید. دنبال کردن و زیر نظر گرفتن عملکرد و نحوه انجام معاملات برای تحقق پیشرفتهای آینده بسیار ضروری است. شما باید از تغییر مدام سیستمهای معاملاتی پرهیز کنید و عملکرد خود را براساس اعمال خود مورد ارزیابی و قضاوت قرار دهید، نه صرفا برمبنای سود و ضرر معاملات. پول زمانی به سمت شما میآید که ذهنیت آماتوری خود را کنار بگذارید.
شما برای موفقیت و داشتن یک تفکر و ذهنیت موفق نیاز به دیسیپلین دارید توصیه میکنیم مقاله “ نکاتی برای حفظ دیسیپلین در هنگام معامله کردن ” را مطالعه نمایید.
نکاتی برای تبدیل شدن به یک معاملهگر موفق پارت اول
بیشتر معامله گران تازه کار به دلیل اعتماد به نفس بیش از حد ، شکست را تجربه می کنند پس این نکته را باید مد نظر داشته باشید که برای موفقیت در معاملات میبایست به میزان مشخصی به اعتماد به نفس متکی شد . اگر شما به تازگی معاملات را در فارکس شروع کرده و برای تبدیل شدن به یک معامله گر سودآور مشکل دارید در ادامه این مقاله ما به نکات اصلی در مورد چگونگی کسب سود در معاملات فارکس اشاره خواهیم کرد .
۱. یادگیری نحوه بررسی نمودار قیمت
اکثر افراد هنگامی که به معاملات فارکس رو میآورند در جستجوی یک استراتژی سودآور برای معاملات فارکس هستند این افراد ممکن است برخی از این استراتژی ها را از یوتیوب ، انجمن های معاملاتی ، آکادمی فارکس ، کتابها یا از هر منبعی انتخاب کنند با این حال استفاده از این استراتژیها در بازارهای فارکس آنها را به سود نمی رساند و تنها به ضرر برایشان ختم می شود .
سوالی که در اینگونه مواقع پیش می آید این است که چه چیزی اشتباه است و چطور این استراتژی برای افراد دیگر سودآور بوده اما برای آنها به ضرر تبدیل شده است ؟
باید این واقعیت را مد نظر داشته باشید که اگر شما به صورت کورکورانه به یک استراتژی معاملاتی ساده که آن را از منابع محتلف آموخته اید تکیه کنید هر بار که آن را به کار می برید بیشتر از آن که برایتان سودآور باشد باعث می شود تا به ضرر برسید . در استفاده کورکورانه از استراتژی های معاملاتی باید بدانید که اگر موفقیت به این آسانی بود همه ثروتمند می شدند .
تمامی افراد می توانند استراتژی های ساده ای مانند تقاطع مووینگ اوریج ها یا سقف دوقلو را یاد بگیرند اما اگر هر بار که نمودار را بررسی می کنید در نمودار یک الگوی سقف دوقلو را مشاهده کنید ، این موضوع مشخص میشود که شما استراتژیهای بازار را به خوبی درک نکرده اید .
اولین کاری که به عنوان یک معامله گر تازه کار باید انجام دهید این است که یاد بگیرید که چگونه می توانید نمودار قیمت را بررسی کنید . هنگامی که شما بتوانید نمودار قیمت را تحلیل کنید می توانید بفهمید که چرا قیمت رو به بالا یا رو به پایین می رود همچنین اگر این این روش را به طور کامل متوجه شوید می توانید به احتمال زیاد تحرک بعدی قیمت را نیز پیشبینی کنید .
به عنوان مثال شما یک سقف دوقلو را مشاهده می کنید که در نمودار به شما میگوید که زمان فروش رسیده است اما اگر نمودار را بهتر تحلیل کنید می توانید بفهمید که قیمت در واقع سعی در شکستن سقف دارد بنابراین به جای فروش میتوانید به دنبال فرصت هایی برای خرید بیشتر باشید . با یادگیری نحوه تحلیل نمودار به معنای واقعی کلمه میتوانید میزان ضررهای خود را به نصف کاهش دهید زیرا به عنوان مثال الگو به شما میگوید که زمان فروش فرا رسیده اگر از طریق نمودار آن را تحلیل کنید و احساس کنید که بازار در تلاش است تا سقف را بشکند اکنون میتوانید از ضرر خودداری کرده و حتی می توانید به جای آن از استراتژی خرید استفاده کنید .
۲. استفاده درست از ریسک در معاملات
یکی از دلایلی که اکثر معاملهگران هنگام شروع معاملات خود سرمایه خود را از بین میبرند نتیجه استفاده از ریسک در هر معامله می باشد . در ابتدا شما باید تصمیم بگیرید که در هر معامله چه درصد از سرمایه خود را ریسک کنید
به عنوان مثال ممکن است شما یک حسابی داشته باشید که در آن 1000 دلار سرمایه دارید و میخواهید 100 درصد آن را در معامله ریسک کنید این بدان معناست که اگر وارد معامله شوید و به عنوان مثال سودی با 100 درصد سود کسب کنید بنابراین سرمایه 1000 دلاری شما تبدیل به 2000 دلار می شود البته اگر در این معامله موفق شوید ، در صورتی که در این معامله موفق نشوید تمام سرمایه شما از بین می رود .
همانطور که در مثال قبل مشاهده کردید ریسک ۱۰۰% در معاملات مانند قمار است و این قطعاً استراتژی نیست که بتوانید از آن استفاده کنید و بسیار استراتژی خطرناکی است همچنین اگر میزان ریسک بسیار کم باشد ممکن است بازده کمی را معامله گر نا موفق برای شما داشته باشد . استراتژی مناسب برای ریسک اینگونه است که از درصدی از سرمایه تان استفاده کنید که ترس از دست دادن آن را نداشته باشید اما در عین حال این درصد باید به در حدی باشد و به اندازه کافی بالا باشد که شما سود معنا داری را کسب کنید . معمولاً بین ۱ تا ۳ درصد در هر معامله می توانید از سرمایه خود استفاده کنید اما این مقدار برای هر فرد ممکن است فرق داشته باشد .
اگر سرمایه 1000 دلاری داشته باشید و در هر معامله یک درصد ریسک کنید این بدان معناست که اگر معامله خود را از دست بدهید ۱۰ دلار را از دست خواهید داد اما اگر برنده شوید ۱۰ دلار نیز کسب می کنید اگر نسبت ریسک به پاداش 1.1 باشد و هدف شما کسب ۱۰۰ دلار سود در هر روز باشد پس می بایست 10 معامله را به صورت موفق انجام دهید تا این ۱۰۰ دلار را کسب کنید گاهی ممکن است برای یک رسیدن به ۱۰۰ دلار معاملات بیشتری را انجام دهید پس قاعده اصلی استفاده از ریسک بدین گونه است که میزانی از سرمایه خود را در معاملات مد نظر بگیرید که نه خیلی کم باشد و نه خیلی بزرگ و از نظر عاطفی شما را تحت فشار قرار ندهد .
۳. یک نسبت ریسک به ریوارد مناسب استفاده کنید
چرا برخی از معامله گران معاملات زیادی را با موفقیت انجام می دهند اما در کل ضرر ، کل معاملاتشان از سود شان بیشتر است ؟ این موضوع میتواند به این دلیل باشد که آنها معاملات کوچکی را برنده می شوند اما ضرر های بزرگی را در برخی از معاملات به دست می آورند . ممکن است این موضوع منطقی نباشد اما اگر به اکثر معاملات توجه کنید بعضی از معاملهگران نحوه معاملاتشان بدین گونه میباشد .
حال در این حالت اهمیت نسبت ریسک به ریوارد مشخص میشود
نسبت ریسک به ریوارد چیست ؟ اگر نسبت ریسک به ریوارد شما 1.1 باشد بدین معنی است که تعداد پیپ های قیمت در زمان ورود شما در نسبت حد ضرر ، معادل تعداد پیپ های قیمت از زمان ورود شما نسبت به سودی که مدنظر دارید باشد .
اگر شما نرخ ۵۰ درصد موفقیت در معاملات را دارید و اگر نسبت ریسک به پاداش شما 1.1 باشد به طور کلی شما یک معامله گر سر به سر هستید . با این حال اگر شما همان نرخ موفقیت ۵۰ درصد را داشته باشید اما نسبت ریسک به پاداش شما 2.1 باشد حتی اگر شما نصف سود را در معاملات نا موفق از دست بدهید و نصف دیگر سود را در معاملات موفق به دست آورید شما یک معامله گر برنده هستید
به این نمونه دقت کنید
به عنوان مثال اگر سرمایه شما برای معاملات 1000 دلار باشد و نسبت ریسک شما در هر معامله 2 درصد باشد در معامله اول شما ۲۰ دلار را ریسک خواهید کرد بنابراین اگر نسبت ریسک به پاداش شما 2.1 باشد وقتی 20 دلار را از دست بدهید شما 40 دلار برنده شده اید و شما سرمایه تان را از دست نداده اید . در نمودار زیر میزان ریسک 30 پیپ و میزان پاداش 60 پیپ مشخص شده است
با نرخ موفقیت در معاملات که ۵۰ درصد می باشد اگر شما از ۲۰ معامله و به طور متوسط در ۱۰ معامله ۲۰ دلاری که برابر ۲۰۰ دلار می شود را از دست بدهید سودی کسب نحواهید کرد اما اگر شما در ۱۰ معامله با نسبت 2.1 20 دلاری 400 دلار کسب کنید بدان معنی است که شما ۴۰۰ دلار در 10 معامله سود داشته بنابراین حتی اگر در هر 10 معامله نیز برنده نشوید و در نیمی از معاملات ضرر کنید شما هنوز ۲۰۰ دلار سود خالص را کسب کرده اید .
در معاملات بعدی خود به نسبت ریسک و ریوارد دقت کنید
۵. از یک استراتژی معاملاتی ثابت شده استفاده کنید
اگر شما می خواهید بدانید که چگونه می توانید در معاملات فارکس سود کسب کنید باید بدانید که هیچ چیز مهمتر از استفاده از یک استراتژی معاملاتی اثبات شده نمیباشد .
یک استراتژی معاملاتی اثبات شده چیست ؟ این استراتژی بدین معناست که سال به سال در گذشته نحوه عملکرد و موفقیت آن به همگان اثبات شده است
این استراتژی ممکن است سال های سال برای شما درآمد زیادی را کسب کند و همچنین ممکن است که باعث ضرر شما شود این موضوع در بازار فارکس یک موضوع بسیار طبیعی است اما در کل میبایست این استراتژی به طور مداوم برای شما یک استراتژی سودآور باشد
در معاملات شما باید از استراتژی اثبات شده استفاده کنید زیرا در این حالت خیال شما راحت خواهد بود که این استراتژی برای شما سود بیشتری نسبت به ضرر به همراه خواهد داشت
علت اهمیت استراتژی اثبات شده معاملاتی چیست ؟
از آنجا که ممکن است بعضی اوقات در معاملات خود موفق نباشید اما اگر از یک استراتژی اثبات شده استفاده کنید ، در پایان سال به صورت کلی معاملات شما سود آور خواهد بود . در زمان ضرر باید شرایط خود را حفظ کنید و در بازار با آرامش معاملاتتان را ادامه دهید .
اگر این موضوع را نمی توانید درک کنید و شک دارید پس باید به استراتژی خود شک داشته باشید شما باید این طرز فکر را داشته باشید که اگر در حال ضرر هستید و از یک استراتژی اثبات شده و مناسب استفاده می کنید باید این را بدانید که این اوضاع به همین گونه ادامه نخواهد داشت و شما تا پایان سال ، آن سال را به صورت سودآور تمام خواهد کرد .
یکی از بهترین استراتژی های اثبات شده در بازار پرایس اکشن میباشد که به تنهایی یک سیستم معاملاتی جامع و کامل میباشد که اکثر معامله گران حرفه ای و با سابقه در بازار از آن استفاده میکنند .
دیدگاه شما