مارجین، لوریج، کال مارجین و توقف سطح
منطقی است که برای حفظ معاملات باز به پول احتیاج خواهید داشت. این مبلغ مورد نیاز را مارجین مینامند. بروکرهای فارکس این میزان دارایی مورد نیاز را برای مشتری خود تعیین میکنند. معمولاً، میزان مارجین برابر با 1 تا 2% از حجم معامله است. این مفهوم کاملاً با اصطلاح “ لوریج ” در ارتباط است. با استفاده از لوریج، شما میتوانید معاملاتی با حجم بیشتری از میزان دارایی حساب معاملاتی خود انجام دهید.
با یک مثال نحوه کارکرد لوریج را بررسی میکنیم. تصور کنید شما برای انجام معاملهای 10.000 دلار خود را سرمایهگذاری میکنید. این لوریج 1: 1 است (در اصل، از لوریج استفاده نشده است)، زیرا شما وجهی از بروکر به اصطلاح بهصورت اعتبار دریافت نکردهاید. اگر 100 دلار سود کنید، بازده شما 1٪ خواهد بود. در عین حال، اگر 100 دلار از دست دهید، بازده شما نیز تنها منفی 1٪ خواهد شد.
حال تصور کنید که شما 10.000 دلار در اختیار ندارید اما تصمیم به معامله با همین مقدار دارایی را دارید. معاملات فارکس با استفاده از لوریج این امکان را برای شما فراهم میکند. در این مثال، بروکر به 1% از مارجین و برابر 100 دلار در حساب شما نیاز دارد. این مارجین مورد استفاده شما خواهد بود. لوریج 1:100 است و به این ترتیب شما با واریز 100 دلار در معاملات خود به 10.000 دلار دسترسی خواهید داشت. 99% باقیمانده توسط بروکر تأمین میگردد.
مارجین چیست؟
مارجین برای ضمانت بروکر در زمانی که بازار خلاف جهت معامله شما حرکت میکند، مورد نیاز خواهد بود. در مثالی با سود 100 دلار، بازده شما 100% خواهد بود. از سوی دیگر، اگر 100 دلار زیان کنید نیز، بازده شما منفی 100% است. همانطور که ملاحظه میکنید، با استفاده از لوریج، حرکات کوچک هر جفت ارز به سودها و زیانهای بزرگتری منتج میشوند و در مقایسه با زمانی که از لوریج استفاده نمیکنید کاملاً متفاوت هستند.
شما میتوانید در قسمت ترمینال پلتفرم معاملاتی خود و در پنجره “Trade”، ستونهای “Balance”، “Equity” و ” Margin” را مشاهده کنید. مارجین قابل استفاده شما همواره برابر سررسید در معاملات Margin با “ایکوئیتی” منهای “مارجین استفاده شده” است.
معمولاً بروکرها سطح مارجین کال را مشخص میکنند. این بدان معناست که اگر ایکوئیتی حساب شما به درصد مشخص شده از مارجین و پایینتر از آن برسد، روی پلتفرم خود اخطاری را مشاهده خواهید کرد. در این شرایط، از بروکرتان اخطاری دریافت میکنید که برای تأمین موجودی حساب خود یا پول بیشتری واریز کنید یا از معامله خارج شوید. همچنین، مراقب باشید که اگر نسبت سپرده شما به زیانتان به سطحی به نام ” توقف سطح” برسد، بروکر مجبور به بستن معامله شما در قیمت فعلی سررسید در معاملات Margin بازار خواهد بود. در بروکر آمارکتس استاپ اوت برابر 20% است و در حساب ECN به میزان 40% میباشد. در مثال بالا اگر میزان ایکوئیتی شما به 20 دلار یا کمتر برسد ( 20% از مارجین یا کمتر از آن) این اتفاق خواهد افتاد و معامله شما بسته سررسید در معاملات Margin میشود. بعضی اوقات مارجین کال و استاپ اوت با هم برابر هستند و اگر کاهش مارجین شما بیشتر از 100٪ از حداقل نیاز شما برای انجام معاملات باشد، معاملات باز بدون هیچ گونه اخطاری بسته خواهند شد.
مارجین مورد نیاز، کال مارجین و توقف سطح برای هر نوع حساب معاملاتی توسط بروکر تعریف میشوند و در وبسایت قابل مشاهده است. به عنوان یک معاملهگر، شما باید تمام تلاش خود را برای جلوگیری از رسیدن به مارجین کال و سطح استاپ اوت انجام دهید.
معاملات مارجین در بازار فارکس به چه معناست؟
در سالهای اخیر بازار فارکس بزرگترین بازار مالی جهان لقب گرفته است. در این بازار حجم معاملات بسیار زیاد است و از این جهت معاملهگران بایستی مقادیر بالایی سرمایه داشته باشند. با این حال این بازار جهانی برای افرادی که سرمایه بالایی ندارند اما میخواهند در معاملات زیادی شرکت داشته باشند، راهکاری به نام مارجین اندیشیده است. مسلماً این که بتوانید بیشتر از مقدار سرمایه خود در بازار فارکس سرمایه گذاری کنید تجربه هیجان انگیزی است؛ از این رو در این مقاله بیشتر در مورد مبحث معاملات مارجین صحبت خواهیم کرد؛ با ما همراه باشید.
مفهوم مارجین در بازار مالی فارکس
یکی از مزایای بازار مالی فارکس این است که میتوانید بیش از مقدار سرمایهای که دارید، معامله انجام دهید. از آنجایی که حجم معاملات در این بازار مالی بسیار بالاست، شما در صورت داشتن علم و تجربه کافی و بهرهگیری از کمک متخصصان، میتوانید سهم گستردهای در آن داشته باشد.
مارجین ابزاری است که به کمک آن میتوانید، بیشتر از سرمایهای که دارید معامله کنید. در واقع مارجین یک وام است که از سوی بروکر یا کارگذار به معامله گر داده میشود به شما این امکان را میدهد که با پولی که از آن خودتان نیست، معامله انجام دهید. مارجین دقیقاً مشابه وام بانکی است؛ یعنی اگر سود ببرید، میتوانید قرض بروکر یا کارگذار را پس بدهید؛ اما اگر معاملات برخلاف آنچه فکر میکردید پیش برود، متضرر خواهید شد.
توجه داشته باشید که بروکر یا کارگذاری میداند که شما از عهده پس دادن مارجین بر خواهید آمد. بنابراین اگر ببیند شما دارید بیش از آن مبلغ ضرر میکنید، معاملات شما را میبندد. برای مثال اگر شما با مارجین به مبلغ 100 دلار وارد معامله شوید، سود و ضرری که در معاملات صورت میگیرد، روی آن 100 دلار تأثیری نمیگذارد بلکه باقی مانده حساب شما را کاهش یا افزایش میدهد.
نکته دیگری که در مورد معاملات مارجین در فارکس وجود دارد این است که شما نمیتوانید با همه سرمایهای که دارید وارد معاملات شوید؛ به عبارتی باید در حسابتان مقداری سرمایه وجود داشته باشد تا در صورت ضرر کردن از آن کسر شود و ماجین دست نخورده باقی بماند. با این حال اگر معاملات مطابق میل تان پیش برود شما میتوانید سود آن را متعلق به خود کنید. در پایان معاملات پولی که سررسید در معاملات Margin در حساب شما باقی بماند به دو بخش تقسیم میشود:
بخش اول: مقداری وجهی است که شما نمیتوانید از آن در معاملات خود استفاده کنید که به آن مارجین Margin میگویند.
بخش دوم: مقدار وجهی است که شما میتوانید از آن در معاملات استفاده کنید که به آن free Margin گفته میشود.
مفهوم بهره در مارجین
همانطور که پیشتر به آن اشاره کردیم، مارجین وامی است که از سوی بروکر و کارگذاری در حساب شما قرار میگیرد. با این حال در اصل این وام از سوی بانک و مؤسسات اعتباری بزرگ تأمین می شود. درواقع کارگذاری با این مؤسسات قرارداد امضا میکند تا سرمایه مدنظر به صورت قانونی در حساب شما قرار بگیرد. این تأمین کنندگان مالی بابت این سرمایه بهره دریافت میکنند و آن بر عهده شماست که از مارجین استفاده میکنید. درواقع شما بایستی به ازای مبلغی که به عنوان مارجین دریافت می کنید، بهره بپردازید.
مفهوم سررسید در مارجین
نکته جالبی که در مورد معاملات مارجین در فارکس وجود دارد، این است که تاریخ سررسید ندارد؛ یعنی شما تا هر زمان که بخواهید میتوانید با پرداخت بهره معاملات را باز نگاه دارید. اما بایستی کاملاً حواستان به میزان ضرر کردن در معاملات باشد؛ درصورتی که این میزان ضرر به مقدار موجودی شما در حال نزدیک شدن باشد بایستی سرمایه خود را افزایش دهید.
اهمیت درک معاملات مارجین در فارکس
مفهوم مارجین، نحوه استفاده از آن، چگونگی محاسبه و نقش مهم آن در معاملات مواردی است که شاید یک تریدر مبتدی با آنها آشنا نباشد. درصورتی که این مفاهیم را ندانید، بدون شک عواقبی مانند استاپ اوت یا مارجین کلوز اوت حساب شما را تهدید خواهد کرد. از این جهت باید بدانید که نحوه عملکرد مارجین چگونه است. قدم اول برای درک این مفاهیم این است که معنی دقیق برخی اعداد بسیار مهم را در نرم افزار معاملاتی خود درک کنید. این اعداد معیارهای حساب مارجین نامیده میشوند.
موجودی یا بالانس، مارجین استفاده شده، مارجین آزاد، P/L غیر واقعی، مانده حساب و سطح مارجین از دیگر مفاهیمی است که در این معاملات با آنها مواجه خواهید شد.
مزایا و معایب مارجین
همانطور که در بررسی مفهوم مارجین به آن اشاره کردیم، شما با کمک ابزار مارجین میتوانید بیش از مقدار سرمایهای که دارید در معاملات شرکت کنید؛ اگر سود کنید، آن سود متعلق به شماست و اگر ضرر کنید از باقی حساب شما برداشته میشود و مارجین دست نخورده باقی می ماند. مهمترین مزایای معاملات مارجین عبارتند از:
- نداشتن مالیات
- امکان انجام معاملات دو طرفه
- وجود نداشتن سررسید
با این حال این معاملات دارای معایبی هم هستند که از جمله آنها میتوانیم به پرداخت بهره در قبال دریافت مارجین، افزایش ریسک در معاملات و نداشتن مالکیت فیزیکی بر دارایی اشاره کنیم.
«آپشن» به کمک بازار میآید
مدیر ابزارهای نوین مالی شرکت فرابورس ایران معتقد است: با توجه به شرایط اقتصادی کشور و نوسانات موجود در انواع متغیرهای کلان اقتصادی و بالطبع تاثیر آن بر روی قیمت انواع اوراق بهادار و افزایش ریسک سرمایهگذاران، وجود ابزارهای مشتقه میتواند گزینه خوبی برای پوششدهی ریسک، افزایش اطمینان و در نتیجه جذب سرمایهگذاران به سوی بازار سرمایه باشد.
«آپشن» اوراق بهاداری سررسید در معاملات Margin است که به موجب آن فروشنده متعهد میشود در صورت درخواست خریدار، تعداد مشخصی از دارایی موضوع قرارداد را به قیمت اعمال، معامله کند. یکشنبه هفته گذشته معاملات آپشن به عنوان ابزار جدید مشتقهای در بورس تهران رونمایی شد. اما این اختیار خرید چه کاربردها و منافعی متناسب با شرایط بازار سرمایه ما خواهد داشت؟ آیا فقدان اختیار فروش، کارایی اختیار خرید را تحت تاثیر قرار نمیدهد؟ علیرضا توکلیکاشی، مدیر ابزارهای نوین مالی شرکت فرابورس ایران معتقد است: «با توجه به شرایط اقتصادی کشور و نوسانات موجود در انواع متغیرهای کلان اقتصادی و بالطبع تاثیر آن بر روی قیمت انواع اوراق بهادار و افزایش ریسک سرمایهگذاران، وجود ابزارهای مشتقه میتواند گزینه خوبی برای پوششدهی ریسک، افزایش اطمینان و در نتیجه جذب سرمایهگذاران به سوی بازار سرمایه باشد.» او میگوید: «در دنیا عموماً اختیار خرید همزمان با فروش استقراضی و سایر مشتقات دارایی پایه انجام میشود. لذا به نظر میرسد تا اجرایی شدن فرآیند فروش استقراضی سهام، اختیار خرید کارایی لازم را نداشته باشد.»
اختیار خرید به عنوان ابزار جدید مشتقه در بازار سرمایه ایران چه کاربردها و منافعی متناسب با شرایط بازار سرمایه ما خواهد داشت؟
اختیار معامله یکی از انواع اوراق بهادار مشتقه است. این اوراق، اوراقی هستند که ارزش آنها بستگی به ارزش یک دارایی دیگر دارد و به اینجهت حائز اهمیت هستند که میتوانند بهعنوان یک ابزار مدیریت ریسک مورد استفاده قرار گیرند. فعالان بازارهای اقتصادی و سرمایهگذاری به دلیل شرایط حاکم بر بازارها، نوسانات و عدم اطمینان از وضعیت آتی بازار همواره با ریسکهایی مواجه هستند که ممکن است آنها را در معرض زیان قرار دهد. با توجه به شرایط اقتصادی کشور و نوسانات موجود در انواع متغیرهای کلان اقتصادی و بالطبع تاثیر آن بر روی قیمت انواع اوراق بهادار و افزایش ریسک سرمایهگذاران، وجود ابزارهای مشتقه میتواند گزینه خوبی برای پوششدهی ریسک، افزایش اطمینان و در نتیجه جذب سرمایهگذاران به سوی بازار سرمایه باشد. با مدیریت صحیح منابع تزریقشده به صنایع مولد، قطعاً شاهد تاثیر آن بر روی سررسید در معاملات Margin رونق اقتصادی نیز خواهیم بود. اما در خصوص چنین ابزاری نحوه استفاده و مهمتر از آن وجود بستر مناسب و تدوین فرآیند مناسب جهت پیادهسازی این ابزارها بسیار حائز اهمیت است. رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار نیز از ابتدای حضور خود به عنوان ریاست سازمان، راهاندازی معاملات مشتقه و در صدر آن اختیارهای معامله را در دستور کار خود قرار دادند. امکانپذیر شدن معامله اوراق مشتقه از اقدامات بسیار مهم سازمان بورس است.
چرا اختیار فروش در مقطع کنونی وارد بازار نشد؟ آیا فقدان اختیار فروش، کارایی اختیار خرید را تحت تاثیر قرار نمیدهد؟ در حالت کنونی استراتژیهای سرمایهگذاری بهوسیله آپشن خیلی محدود نمیشوند؟
همانطور که پیشتر نیز عنوان شد، ایجاد بستر مناسب برای ورود ابزارهای جدید نظیر مشتقات، بسیار مهم است و در خصوص عدم ورود اختیارات فروش یکی از موانع، نبود بستر مناسب کنترلی و نظارتی است. قطعاً وجود هر دو ابزار (اختیار خرید و اختیار فروش) در کنار یکدیگر منجر به استفاده کاراتری از این ابزارها میشود. این موضوع نهتنها در خصوص آپشن بلکه هر ابزار دیگری نیز برقرار است. وجود هر دو ابزار (call option & put option) در موقعیتهای Short& Long و ترکیب آنها با هم با اهداف مختلف، موجب پیادهسازی استراتژیهای سرمایهگذاری مختلف خواهد شد. در دنیا عموماً اختیار خرید همزمان با فروش استقراضی و سایر مشتقات دارایی پایه انجام میشود. لذا به نظر میرسد تا اجرایی شدن فرآیند فروش استقراضی سهام، اختیار خرید کارایی لازم را نداشته باشد.
ایجاد بستر مناسب برای ورود ابزارهای جدید نظیر مشتقات، بسیار مهم است و در خصوص عدم ورود اختیارات فروش یکی از موانع، نبود بستر مناسب کنترلی و نظارتی است.
آیا در هر دو سوی خریدوفروش (Short and Long position) اختیار خرید وارد هسته معاملات میشود یا صرفاً یکی از آنها؟
بله، ورود هر دو موقعیت long & short در سامانه معاملات امکانپذیر است، منتها نکته اصلی این است که تنها به اندازهای میتوان موقعیت short اتخاذ کرد که حداقل به همان میزان موقعیت long داشته باشیم. به عبارت دیگر در حال حاضر فقط برخی از سهامداران عمده و اشخاص حقوقی میتوانند موقعیت فروش را در این بازار داشته باشند.
آیا برای معامله اختیار، همانند آتی نیازمند احراز هویت شخص و گذر از فیلترهای خاصی است یا به همه مجوز معاملات آن داده میشود؟
در حال حاضر برای معامله قراردادهای اختیار معامله در بورس برای اشخاص ضوابط یا فیلترهای خاصی در نظر گرفته نشده است و اشخاص با دریافت کد معاملاتی از کارگزاران میتوانند اقدام به معاملات این ابزار مالی کنند. همچنین در صورتی که اشخاص در حال حاضر دارای کد معاملاتی هستند، کافی است که درخواست خود را نسبت به معاملات قراردادهای آتی به کارگزار خود اعلام کنند.
مشخصات کلی اختیار معامله راهاندازیشده چیست؟ و نحوه معاملات آن به چه شکلی است؟ کارمزد هر نهاد چقدر است؟
مطابق دستورالعمل، بورسها مشخصات اختیار معامله را تعیین و اعلام میکنند. فرابورس ایران حداقل دو روز پیش از اولین روز معاملاتی قرارداد اختیار معامله را در قالب اطلاعیه از طریق سایت این شرکت منتشر میکند. اشخاص میتوانند اختیار را در قالب قرارداد منتشرشده معامله کنند. در حال حاضر مشخصات کلی اختیارهای معامله شامل نماد، اندازه، قیمت سررسید در معاملات Margin اعمال، سررسید، کارمزد، ساعت و روز معاملاتی و سایر مشخصات است. در حال حاضر اختیارهای معامله به صورت اروپایی بوده و اشخاص تنها در سررسید مجاز به اعمال اختیار هستند. همچنین همانطور که میدانید قراردادهای تعریفشده از نوع اختیار خرید هستند و سرمایهگذاران محترم میتوانند فقط نسبت به اخذ موقعیت خرید در نمادهای ایجادشده اقدام کنند و اخذ موقعیت فروش تنها در صورت بستن موقعیتهای قبلی اخذشده امکانپذیر خواهد بود. قیمت اعمال آپشنها در سررسید، به سه شکل در سود، در زیان و بیتفاوت خواهد بود و مطابق دستورالعمل، اعمال به روش تسویه نقدی تنها برای قراردادهای اختیار معامله در سود ممکن خواهد بود. همچنین به سود ناشی از تسویه نقدی معاملات هیچگونه مالیاتی تعلق نمیگیرد. نکته حائز اهمیت دیگر این است که در مورد اختیار خرید به هیچوجه لازم نیست که خریدار مالک سهم هم باشد و اشخاص سررسید در معاملات Margin میتوانند بدون داشتن سهم پایه اختیار خرید آن را خریداری کنند. برای معامله در بازار مشتقه نیز لازم است اشخاص هزینه معاملاتی به علاوه ارزش معاملاتی قرارداد اختیار معامله یا وجه تضمین مورد نیاز را در حساب خود داشته باشند. ثبت سفارش در سامانه معاملاتی منوط به وجود وجه تضمین یا ارزش معاملاتی قرارداد در حساب عملیاتی کارگزار است و کارگزار مسوول ایفای تعهدات مشتریان خود در قبال اتاق پایاپای است. اجرای سفارشهای ثبتشده در سامانه معاملاتی بر اساس اولویت قیمت و در صورت برابری قیمتها بر اساس اولویت زمانی انجام میشود. کارمزدهای بازار قرارداد اختیار معامله، شامل کارمزد معاملات و کارمزد اعمال است. کارمزد اعمال از همه دارندگان موقعیت باز، که قرارداد اختیار معامله آنها تسویه نقدی یا فیزیکی شده است، اخذ میشود.
در حال حاضر برای معامله قراردادهای اختیار معامله در بورس برای اشخاص ضوابط یا فیلترهای خاصی در نظر گرفته نشده است و اشخاص با دریافت کد معاملاتی از کارگزاران میتوانند اقدام به معاملات این ابزار مالی کنند.
شرکت سپردهگذاری مرکزی اوراق بهادار و تسویه وجوه مسوول تسویه قراردادها در سررسید بوده و لذا به منظور پوشش ریسکهای ناشی از عدم ایفای تعهدات، وثیقهای را بر اساس ضوابط و مقررات مربوط از کارگزار دریافت میکند.
تسویه در قراردادهای اختیار معامله سهام به سه صورت امکانپذیر است که باید توسط دارندگان موقعیت بازخرید در صورت اعمال قرارداد و همچنین دارندگان موقعیت بازفروش به کارگزار مربوطه اعلام شود:
1- صرفاً سررسید در معاملات Margin نقدی: تسویه فقط به صورت نقدی انجام شود. 2-اول نقدی بعد فیزیکی: اولویت با تسویه نقدی است در غیر این صورت تسویه بهطور فیزیکی انجام میگیرد. 3- صرفاً فیزیکی: تسویه فقط به صورت فیزیکی انجام شود. لازم به ذکر است که دارندگان موقعیت بازخرید امکان انتخاب هر سه گزینه را خواهند داشت، اما برای دارندگان موقعیت بازفروش تنها دو گزینه آخر قابل انتخاب است. همچنین زمانبندی فرآیند اعمال متعاقباً اعلام خواهد شد.
عموماً در بازارهای پیشرفته جهانی، ایفای تعهدات طرفین بر عهده شرکتهای تسویه است و عموماً در بازارهای بزرگ مشتقه CCPها (Central Counterparty) نقش تسویه این ابزار مالی را دارند. بدین منظور این شرکتها از دو طرف وثایقی را اخذ میکنند تا در صورت عدم ایفای تعهدات طرفین خود را پوشش داده باشند.
عدهای معتقدند راهاندازی آپشن با شرایط کنونی، به همان سرنوشت آتی سهام دچار خواهد شد. نظر شما چیست؟ آیا درسهای لازم از تجربه آتی سهام در معاملات آپشن گرفته شده است؟
بدون شک به منظور داشتن بازاری کارا، نیازمند بسترهایی خواهیم بود. از جمله این بسترها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
3- نظارت دقیق بر بازار 4- وجود یک مرکز تسویه وجوه قوی به منظور پوشش کلیه ریسکهای ناشی از عدم ایفای تعهدات طرفین قرارداد.
با در نظر گرفتن موارد فوق طبعاً میتوانیم بازار مشتقه کارایی داشته باشیم در غیر این صورت همچون تجربه آتی سهام، این پروژه نیز با شکست مواجه خواهد شد.
تسویه در قراردادهای اختیار معامله سهام به سه صورت صرفاً نقدی، اول نقدی بعد فیزیکی و صرفاً فیزیکی امکانپذیر است که باید توسط دارندگان موقعیت بازخرید در صورت اعمال قرارداد و همچنین دارندگان موقعیت بازفروش به کارگزار مربوطه اعلام شود.
علت اصرار بورسهای سهگانه به پیشقدمی در راهاندازی آپشن چه بوده است؟ هماهنگیهای لازم بین بورسها و سپردهگذاری مرکزی چگونه صورت گرفته است؟
هرکدام از بورسهای موجود در زمینههای متفاوتی فعالیت میکنند و بنابراین میتوانند روی انواع کالاها و اوراق قابل معامله خود، انواع اوراق مشتقه را منتشر کنند. معمولاً و در تمامی موارد به این صورت است که وقتی ابزاری در بورسی بنیانش گذاشته میشود، به دلیل سیگنالهایی که به سرمایهگذاران میدهد، در جذب سرمایهگذار موثر خواهد بود. در خصوص هماهنگیهای صورتگرفته با سپردهگذاری، باید این نکته را متذکر شد که در شرایط فعلی در ایران، با توجه به اینکه هنوز مقررات مربوط به settlement و Margin آنگونه که باید تدوین نشده است (و یکی از دلایل عدم ورود اختیار فروش نیز همین است)، همچنان بورسهای سهگانه و شرکت سپردهگذاری مرکزی اوراق بهادار و تسویه وجوه در حال تدوین شرایط و مقررات مربوطه هستند.
اگر دارایی پایه اختیار معاملهای، صکوک یا اوراق بادرآمد ثابت باشد، در حقیقت حقی برای خریدار اختیار برای خرید یا فروش آن اوراق در سررسید مشخص و به قیمت معین ایجاد میکند. عموماً اختیارهای معامله روی صکوک برای پوشش ریسک نوسان قیمت اوراق مورد استفاده قرار میگیرند. برای مثال اگر سرمایهگذاران پیشبینی کنند که نرخها در آینده کاهشی خواهد بود، یک اختیار خرید را بر روی آن اوراق خریداری میکنند. بنابراین اختیارهای معامله بر روی صکوک، میتواند به خوبی ریسک نوسان نرخ سود را پوشش دهد.
درواقع مزایا و معایب اختیارهای معامله روی صکوک با مزایا و معایب این ابزار مالی با داراییهای پایه دیگر تفاوت چندانی ندارد. همانطور که میدانید از اختیارهای معامله برای پوشش ریسک و همچنین معاملات سوداگرانه استفاده میشود بنابراین این ابزار مالی به خوبی میتواند ریسک تغییرات قیمت اوراق (ناشی از تغییرات نرخ سود) را پوشش داده و به سرمایهگذاران حرفهای این اجازه را میدهد تا از تغییرات نرخ بهترین استفاده را در سودآوری ببرند. همچنین اختیارهای معامله ابزار بسیار خوبی برای پوشش ریسک بازارگردانان اوراق محسوب میشود. به این ترتیب که اگر بازارگردان در بازار اقدام به فروش دارایی کند. البته در دنیا بازارگردانان برای پوشش ریسک خود از قراردادهای آتی استفاده میکنند اما شاید در شرایط نبود این قراردادها، اختیار معامله بتواند جایگزین خوبی برای پوشش ریسک باشد. همچنین فروشنده اختیار نیز علاوه بر استفاده از منافع حاصل از فروش اختیار معامله، میتواند تا حد مطلوبی ریسک تغییرات قیمت دارایی را پوشش دهد. با این حال اگر سرمایهگذاران بدون تحلیل درست و علمی دست به معاملات این ابزار مالی بزنند بدون شک ممکن است متحمل زیان بزرگی بشوند.
همانطور که اشاره شد، مزایا و معایب این ابزار مالی، فارغ از دارایی پایه، پوشش ریسک و ایجاد فرصتهای کسب سود کوتاهمدت است.
عموماً بر روی همه اوراق بهاداری که به صورت عمومی مورد معامله قرار میگیرند میتوان اختیار معامله، خریدوفروش کرد. معمولاً خود شرکتها اقدام به ایجاد اختیارهای معامله نمیکنند و مسوولیتی نیز در قبال آن ندارند، در حقیقت ایفای تعهدات طرفین بر عهده شرکتهای تسویه است و عموماً در بازارهای بزرگ مشتقه CCPها (Central Counterparty) نقش تسویه این ابزار مالی را دارند. بدین منظور این شرکتها از دو طرف وثایقی را اخذ میکنند تا در صورت عدم ایفای تعهدات طرفین خود را پوشش داده سررسید در معاملات Margin باشند. عموماً اشخاص حقوقی که میزان قابل توجهی از دارایی پایه را در اختیار دارند امکان فروش اختیار را دارا هستند.
اختیار معامله از نظر شما میتواند نقش یا بخشی از نقش کدام یک از ارکان فعلی انتشار اوراق صکوک را ایفا کند؟
در دنیا نرمافزارهای زیادی جهت محاسبه قیمت اختیار معامله طراحی شده و در دسترس قرار دارد. نکته حائز اهمیت در قیمتگذاری اختیار معامله مبتنی بر صکوک، در نظر داشتن نرخ سود بدون ریسک و چشمانداز آن است.
به نظر شما بازار ثانویه اختیار معاملات صکوک چگونه میتواند باشد؟ اگر انتشار اختیار معاملات بازار ثانویه نداشته باشد، صدور و ابطال آن چگونه خواهد بود؟
در دنیا انواع اختیار معامله قابل معامله و غیرقابل معامله بر روی انواع صکوک طراحی و اجرایی شده است. سرمایهگذاران و ذینفعان بازار با توجه به سلیقه و استراتژیهای خود از بین چندین نوع موجود اختیار معامله آنها را برمیگزینند. اصولاً وجود بازار ثانویه، سبب میشود تا به صورت پیوسته، اطلاعات قیمت در اختیار کلیه ذینفعان قرار بگیرد. در صورت نبود بازار ثانویه، کارایی اطلاعاتی این ابزار مالی از بین خواهد رفت.
مارجین کال چیست؟ فرمول محاسبه کال مارجین
در این مطلب وبسایت مشاوران خبره کسب و کار ایرانیان با چیستی و تعریف کال مارجین آشنا خواهید شد. ریسک، موتور بازار سهام است. شما بدون پذیرفتن ریسک نخواهید توانست در نتیجهی افزایش قیمت سهام خودتان درآمدزایی داشته باشید. البته همین ریسکهایی که منجر به افزایش قیمت سهام میشوند، ممکن است در روز بعدی منجر به کاهش قیمت همان سهام شوند.
برای سرمایهگذاران متوسط بازار سهام، ریسک نرمال بازار برای تأمین اهداف مالی این افراد کافی است؛ این کار به صورت آنی و در طول یک شب صورت نمیگیرد، بلکه دارای پروسه زمانبری است. ولی برای سرمایهگذارانی که عجولتر هستند و میخواهند به صورت سریع پول زیادی را بدست بیاورند (و درک کاملی نسبت به ریسکهای جدی موجود در این بازار دارند) هیچ چیزی نمیتواند مانع از خرید مارجین شود.
خرید مارجین به معنای قرض گرفتن پول از کارگزار خودتان به منظور خرید سهام است. در واقع مارجین وامی است که از کارگزار خودتان میگیرید. برای اینکه درک مناسبی از این موضوع داشته باشید، به مثال زیر توجه کنید:
فرض کنید که کارگزار شما میتواند تا 50 درصد از ارزش یک سهام را به شما وام بدهد؛ بنابراین در صورتی که ارزش سهام 100000 دلار باشد، شما باید 50000 دلار پرداخت کنید و بقیه هزینه خرید این سهم را کارگزاریتان تأمین خواهد کرد. در صورتی که ارزش سهام افزایش یابد و به 125000 دلار برسد، شما در نتیجه سرمایه گذاری خودتان 50% درصد سود خواهید داشت! ولی در صورتی که قیمت سهام به 75000 دلار برسد، شما 50 درصد از سرمایه خودتان را از دست خواهید داد.
خرید یک مارجین، ریسک زیادی دارد. شما نه تنها با احتمال از دست دادن کل سرمایه و بهره خودتان مواجه خواهید بود، بلکه ممکن است به دلیل مارجین کال کل سرمایهتان را از دست بدهید.
کال مارجین یا مارجین کال (Margin Call) در زمانی اتفاق میافتد که ارزش یک حساب مارجین کمتر از مقدار مارجینی باشد که باید در حساب وجود داشته باشد (که به عنوان مارجین نگهداشت یا مارجین حداقلی شناخته میشود و معادل maintenance margin میباشد). یک مارجین کال عبارت از تقاضایی از طرف یک شرکت دلالی است که برای رساندن مانده حساب مارجین به یک سطح حداقلی نگهداری مارجین صورت میگیرد. یک سرمایهگذار دارای حساب مارجین به منظور تأمین یک مارجین کال باید وجوه بیشتری را سپردهگذاری کند، اوراق بهادار مارجیننشده را سپردهگذاری کند یا آپشنهای فعلی خودش را بفروشد.
محاسبه کال مارجین
فرمول محاسله مارجین کال به صورت زیر است:
- قیمت خرید اولیه (initial purchase price) عبارت از قیمت خرید یک اوراق بهادار میباشد؛
- مارجین اولیه (initial margin) برابر است با مقدار حداقلی که به صورت درصد بیان میشود و سرمایهگذار باید برای اوراق بهادار بپردازد؛
- مارجین حداقلی که یک قسمت از دارایی میباشد که به صورت درصدی بیان میشود و باید در حساب مارجین نگهداری شوند. (منبع)
یک مثال در مورد سررسید در معاملات Margin مارجین کال
فرض کنید سرمایهگذاری به دنبال خرید یک اوراق بهادار 100 دلاری باشد که مارجین آن 50% است (به این معنی که یک سرمایهگذار میتواند 50 دلار از پول خودش برای خرید این اوراق بهادار استفاده کند و 50 دلار باقیمانده آن را از یک کارگزار قرض بگیرد). علاوه بر این فرض کنید که مارجین حداقلی برابر با 25% باشد. سرمایهگذار در چه قیمتی یک مارجین کال دریافت خواهد کرد؟
در صورتی که قیمت یک اوراق بهادار به کمتر از 66.67 دلار کاهش یابد، سرمایهگذار یک مارجین کال دریافت خواهد کرد.
تفسیر مثال بالا
مثال بیان شده در بالا میتواند به صورت زیر تفسیر شود:
- یک سرمایه گذار با 50 دلار از پول خودش و 50 دلار از پول کارگزار یک اوراق بهادار 100 دلاری را خریداری میکند؛ و
- مارجین حداقلی کارگزار برابر با 25% میباشد؛ این مورد بدان معنا است که پول خود سرمایهگذار باید حداقل 25% از اوراق بهادار را تشکیل دهد.
ما از طریق مشخص کردن قیمت مارجین کال قیمت حداقلی اوراق بهاداری را مشخص میکنیم که بدون کاهش یافتن نسبت به مارجین حداقلی میتوانند مورد معامله قرار بگیرند. در مثال بالا قیمت مارجین کال برابر با 66.67 دلار است، چرا که کارگزار 50 دلار به سرمایهگذار وام میدهد تا اوراق بهادار را خریداری کند و اوراق بهادار با قیمت 66.67 دلار مورد معامله قرار میگیرد؛ پول قرض دادهشده توسط کارگزاری ارزشی معادل 75% از سرمایهگذاری را دارد (که برابر است با 66.67/50) و پول خود سرمایهگذار برابر با 25% از سرمایهگذاری خواهد بود (که برابر است با (66.67 / 50 – 66.67).
بنابراین در قیمت 66.67 دلاری کارگزار 75 درصد از پوزیشن موجود در اوراق بهادار را دارد و سرمایهگذار صاحب 25 درصد از پوزیشن اوراق بهادار است که برابر است با قیمت مارجین کال. در صورتی که ارزش اوراق بهادار به کمتر از 66.67 دلار برسد و برابر با 60 دلار شود، کارگزار صاحب 83.33 درصد از سرمایهگذاری (که برابر است با 60 / 50) خواهد بود و سرمایهگذار مالکیت 16.66 از سرمایهگذاری (که برابر است با 60 / 50 – 60) خواهد داشت. در این شرایط که سرمایهگذار مالک فقط 16.66 درصد از پوزیشن دارایی میباشد، این فرد یک مارجین کال دریافت خواهد کرد.
نحوه پوشش دادن کال مارجین
در صورتی که یک مارجین کال تأمین نشود، کارگزار، پوزیشن سرمایهگذار را خواهد بست. برای مثال در صورتی که سرمایهگذار بیان شده در مثال بالا بعد از رسیدن قیمت به 60 دلار اقدام به تأمین مارجین کال نکند، کارگزار پوزیشن سرمایهگذار را در قیمت 60 دلار تسویه خواهد کرد و 50 دلار قرض دادهشده به کارگزار را برخواهد گرداند. در این شرایط، سرمایهگذار یک زیان 80% را تجربه خواهد کرد، چرا که وی فقط 10 دلار از سرمایهگذاری اولیه 50 دلاری خودش را خواهد داشت.
دیدگاه شما