معامله اهرمی چیست و لوریج در ارز دیجیتال چه کاربردی دارد؟
معامله اهرمی چیست و استفاده از لوریج در ارز دیجیتال پرسشهای پرتکراری است که میتواند آغاز یک راه پرفرازونشیب در ترید باشد. معامله اهرمی امکان کسب سود بیشتر با سرمایه کم را فراهم میکند. از سویی دیگر این معاملات ممکن است منجر به از دست رفتن تمامی سرمایه شما بشوند. لازمه ورود به این معاملات پذیرش ریسک آن و همچنین تحقیق و بررسیهای فراوان است. در ادامه بیشتر با اینکه اهرم در ارز دیجیتال چیست و معامله شورت و لانگ در ارز دیجیتال چگونه انجام میشوند؛ آشنا خواهید شد.
مقدمه؛ با اهرم در ارز دیجیتال آشنا شوید
برای کسب سود از بازار ارزهای دیجیتال روشهای مختلفی وجود دارد. برای نمونه آنچه در بازار معاملاتی ارز دیجیتال نوبیتکس ارائه میشود؛ از نوع بازار اسپات (Spot) است. بهطورکلی در بازار ارزهای دیجیتال علاوه بر بازار اسپات، بازارهایی مانند بازار مارجین و بازار آتی یا فیوچرز نیز در دسترس کاربران است. در این بازارها میتوان از ابزاری به نام اهرم استفاده کرد.
اصطلاح اهرم، به استفاده یک شخص از سرمایه قرض گرفتهشده برای انجام معاملات اشاره دارد. در معاملات اهرمی بهواسطه استفاده از لوریج (leverage)، قدرت خرید یا فروش شما تقویت میشود. در واقع شما حتی اگر سرمایه اولیه زیادی ندارید، امکان سود کردن بیشتر از یک معامله را خواهید داشت.
باید در نظر داشت، استفاده از لوریج در ارز دیجیتال ممکن است سود بالقوه انجام یک معامله را چند برابر کند؛ اما در همین حال ریسک از دست رفتن کل سرمایه اولیه را نیز افزایش میدهد. هوشیاری و استفاده درست از چنین ابزاری در بازار بیثبات رمزارزها امری ضروری است در غیر این صورت متحمل شدن ضررهای غیرقابلجبران امری اجتنابناپذیر تعریف اهرم عملیاتی چیست؟ است.
چگونگی انجام معاملات اهرمی میتواند برای بسیاری از تازهکاران بسیار گیجکننده باشد بنابراین پیش از ورود به چنین بازارهایی بد نیست بدانید با چه چیزی سروکار دارید و بهطورکلی بر چه اساسی کار میکند. تمرکز این مقاله بر روی معاملات لوریج در بازار رمزارزها است اما بخش بزرگی از این اطلاعات در بازارهای سنتی نیز معتبر است.
اهرم در ارز دیجیتال چیست و چه کاربردی دارد؟
همانطور که گفتیم اهرم به استفاده از پول یا سرمایه قرض گرفتهشده برای ترید در بازارهای مالی اشاره دارد. به زبان ساده اهرم نوعی گرفتن وام است و قدرت خرید یا فروش شما را در معاملات افزایش میدهد. بنابراین به کمک این ابزار میتوانید با سرمایهای بیشتر از آنچه در حال حاضر در اختیار دارید؛ ترید کنید.
معمولاً مقدار اهرم به صورت یک نسبت تعریف میشود. به عنوان مثال نسبت یک به پنج ۱:۵، به صورت ۵x نمایش داده شده یا نسبت یک به بیست ۱:۲۰ به صورت ۲۰x نمایش داده میشود. بر این اساس میتوان دریافت که سرمایه اولیه معاملهگر ضربدر چند شده است.
برای نمونه تصور کنید که سرمایه اولیهای که در اختیار دارید ۱۰۰ دلار است اما میخواهید موقعیتی به ارزش ۱۰۰۰ دلار در بیت کوین (BTC) باز کنید. با اهرم ۱۰ برابری (۱۰x)، صد دلار شما همان قدرت خرید هزار دلار را خواهد داشت. در صورتی که معامله شما به سود ختم شود، میزان سود شما بر اساس هزار دلار محاسبه میشود.
از اهرم یا لوریج میتوان برای بازار مشتقات مختلف رمزارزها استفاده کرد. رایجترین معاملات اهرمی در معاملات مارجین، توکنهای اهرمی و قراردادهای فیوچرز یا آتی است.
معاملات اهرمی چگونه کار میکند؟
وثیقه در معامله اهرمی
پیش از آنکه بتوانید برای ترید از پلتفرمها پول قرض کنید؛ باید میزانی دارایی بهحساب معاملاتی خود واریز کنید. این پول در اصل سرمایه اولیهای است که به عنوان وثیقه عمل میکند. مقدار این وثیقه بهاندازه اهرم و ارزش کل موقعیتی که میخواهید باز کنید(مارجین)؛ بستگی دارد.
البته نگران این بخش نباشید. وبسایتهای ارائهدهنده این خدمات، میزان سرمایه اولیه مورد نیاز برای شروع این معاملات و اندازه قابل دسترس اهرم را نیز در اختیار کاربران قرار میدهند. این میزان بر اساس سرمایه کاربر محاسبه میشود.
فرض کنید میخواهید ۱۰۰۰ دلار در بیت کوین (BTC) با اهرم ۱۰x سرمایهگذاری کنید. مارجین مورد نیاز ۱/۱۰ از ۱۰۰۰ دلار خواهد بود؛ بنابراین باید حسابتان را ۱۰۰ دلار به عنوان وثیقه شارژ کنید. اگر از اهرم ۲۰x استفاده کنید، مارجین مورد نیاز شما کمتر میشود (۱/۲۰ از ۱۰۰۰ دلار = ۵۰ دلار). اما به خاطر داشته باشید که هر چه اهرم بیشتر باشد؛ خطر لیکویید شدن یا از دست وثیقه حساب نیز بیشتر خواهد شد.
آستانه نگهداری مارجین چیست؟
به غیر از سپرده اولیه مارجین، همچنین باید یک آستانه نگهداری مارجین نیز برای معاملات در نظر بگیرید. چرا که وقتی بازار شروع به حرکت کرد، میزان مارجینی که در ابتدا به شما نمایش داده شد هم میتواند تغییر کند. بنابراین زمانی که بازار برخلاف موقعیت شما حرکت میکند ناگهان مارجین از آستانه حفظ موقعیت شما کمتر شده و اگر مدیریت نشود؛ منجر به لیکویید شدن یا صفر شدن حساب شما میشود. بهتر است همیشه میزان بیشتری دارایی در حساب خود قرار دهید تا به عنوان یک آستانه تحمل عمل کند. این آستانه با عنوان حاشیه نگهداری یا maintenance margin نیز شناخته میشود.
معامله شورت و لانگ چیست؟
اهرم را میتوان در دو موقعیت لانگ و شورت استفاده کرد. باز کردن یک موقعیت لانگ به این معنی است که انتظار دارید قیمت یک دارایی افزایش یابد . به موقعیت لانگ موقعیت خرید هم میگویند.
در مقابل باز کردن یک موقعیت شورت به این معنی است که انتظار دارید قیمت یک دارایی کاهش یابد. به موقعیت شورت، موقعیت فروش هم میگویند.
چنین مسئلهای در بازار معاملات اسپات مسئلهای عادی است. هر تریدری تلاش میکند تا دارایی دیجیتال مورد نظر را در قیمت پایینی خریداری کند و در قیمتی بالاتر به فروش برساند. اما در معاملات اهرمی همه چیز به نحو دیگری صورت میگیرد.
معاملات اهرمی به شما امکان میدهد که فقط بر اساس وثیقه خود و نه بر اساس دارایی خود، داراییها را بخرید یا بفروشید. بنابراین لازم نیست حتماً در کیف پول خود بیت کوین داشته باشید تا بتوانید بر روی آن پوزیشن لانگ یا شورت بگیرید.
برای درک درستتر این مفهوم لازم است بدانید در بازار فیوچرز(Futures) تنها قرارداد آتی خرید (لانگ) یا فروش (شورت) معامله میشود. بنابراین نیازی نیست حتماً صاحب یک دارایی به خصوص باشیم. شما تنها با قراردادن مقداری دارایی (وثیقه) و انتخاب یک موقعیت لانگ یا شورت میتوانید وارد این معاملات شده و از روند آنها کسب درآمد کنید.
این وثیقه میتواند در پلتفرمهای مختلف متفاوت باشد اما معمولاً تتر، بیت کوین، اتر و بایننس کوین به عنوان وثیقه مورد قبول پلتفرمها قرار میگیرد.
باید توجه داشت که قیمتهای بازار آتی رمزارزها کمی با بازار اسپات آنها متفاوت است. برای دنبال کردن قیمت بازار فیوچرز در وبسایت تریدینگ ویو (Trading view) باید عبارت Perpetual Futures را جست و جو کنید. برای نمونه با جست و جوی BTC Perpetual Futures Contract به نمودار قیمتی بازار آتی صرافی بایننس را مشاهده خواهید کرد.
استفاده از لوریج در ارز دیجیتال برای معامله شورت و لانگ
حالا که با معامله شورت و لانگ در ارز دیجیتال آشنا شدید؛ بد نیست یک مثال استفاده از اهرم معاملاتی را با یکدیگر مرور کنیم:
فرض کنید میخواهید یک موقعیت لانگ ۱۰,۰۰۰ دلاری با اهرم ۱۰x در بیت کوین باز کنید. پس برای این موقعیت به ۱۰۰۰ دلار به عنوان وثیقه نیاز دارید. اگر قیمت بیت کوین ۲۰ درصد افزایش پیدا کند؛ سود خالص ۲۰۰۰ دلاری منهای مقداری کارمزد به دست خواهید آورد. این میزان بسیار بیشتر از ۲۰۰ دلاری است که با خرید ۱۰۰۰ دلار بیت کوین به دست میآوردید.
بااینحال نکته مهم این است اگر قیمت بیت کوین در همین زمان ۲۰ درصد کاهش پیدا کند؛ موقعیت شما ۲۰۰۰ دلار از دست میدهد. از طرفی سرمایه اولیه شما (وثیقه) تنها ۱۰۰۰ دلار بوده است. در نتیجه افت ۲۰ درصدی قیمت به معنی لیکویید شدن ۱۰۰۰ دلار وثیقه شما است و موجودی شما صفر میشود. نکته تلختر ماجرا این است که در واقع، حتی اگر بازار تنها ۱۰ درصد هم سقوط کند باز هم امکان لیکویید شدن حساب شما وجود دارد. ارزش لیکویید شدن به صرافیای که استفاده میکنید بستگی دارد.
برای جلوگیری از صفر شدن حساب، باید دارایی بیشتری را به کیف پول اضافه کرد تا وثیقه افزایش پیدا کند. معمولاً صرافیها پیش از لیکویید شدن حساب، کاربر را با خبر میکنند. شاید اصطلاح کال مارجین را شنیده باشید. این همان پیام استرسآوری است که اطلاع میدهد شما در خطر از دست رفتن سرمایهتان قرار دارید.
تقریباً همه چیز در موقعیت شورت شبیه موقعیت لانگ است با این تفاوت که قیمت ارز مورد نظر شما باید کاهش پیدا کند تا سود کنید.
چگونه ریسک معاملات با اهرم را مدیریت کنیم؟
در ابتدا باید با صراحت بیان کنیم اگر در بازار ارزهای دیجیتال تازهوارد محسوب میشوید؛ به سراغ معاملات اهرمی نروید. بهتر است خریدوفروش این نوع داراییها را موقتاً تا زمانی که آمادگی لازم را به دست نیاوردهاید؛ در بازار معمول (اسپات) رمزارزها دنبال کنید.
درست است که معامله با استفاده از اهرم بزرگ ممکن است به سرمایه کمتری نیاز داشته باشد و در شروع انتخاب مناسبی به نظر بیاید، اما هرچه مقدار اهرم انتخابی بیشتر شود، شانس لیکویید شدن نیز بالاتر میرود.
در واقع این اشتباه مشترکی است که معاملهگران تازهکار و کسانی که سرمایه زیادی ندارند؛ مرتکب میشوند. معاملهگران کوچک تصور میکنند که با توجه به سرمایه کم خود باید از اهرمهای بزرگ استفاده کنند تا بهسرعت سودی به دست آورده و بار خود را ببندند. این تصور و همینطور طمع حاصل از آن باعث صفر شدن سرمایه اولیه آنها میشود و علاوه بر این منجر به کنارهگیری آنها از بازارهای مالی میشود.
در صورتی که عدد اهرم خیلی بزرگ تعیین شود، حتی یک درصد تغییر قیمت هم میتواند منجر به از دست رفتن کل سرمایه شود. هر چه اهرم بزرگتر باشد؛ به همان میزان تحمل نوسانات قیمتی نیز کمتر میشود.
بهطورکلی استفاده از اهرم کوچکتر به این معنی است که ریسک از دست دادن کل حساب معاملهگر کاهش مییابد.
نکته حائز اهمیت این است که در بازههای زمانی کوچکتر، بازار بهطور لحظهای در حال نوسان است. بنابراین اگر اهرم انتخابی، عددی معقول (بین ۱x تا ۵x) باشد؛ التهاب لحظهای بازار، موقعیت شما را کمتر تهدید خواهد کرد.
استراتژیهای مدیریت ریسک مانند تعیین حد ضرر و حد سود، امکان از دست رفتن سرمایه شما را به حداقل میرساند.
با تعیین حد ضرر، موقعیت به صورت خودکار در قیمتی معین و با تحمل میزان مشخصی ضرر بسته خواهد شد. در نتیجه زمانی که بازار علیه موقعیت شما حرکت کند؛ چندان ضرر نخواهید کرد و وثیقه را کاملاً از دست نخواهید داد. تعیین حد سود عملکردی عکس حد ضرر دارد. با تعیین حد سود زمانی که سود معامله به مقدار مشخصی برسد؛ معامله بهطور خودکار بسته میشود. با استفاده از حد سود، شما میتوانید پیش از آنکه موقعیت بازار به روند نزولی تغییر حالت بدهد، سود خود را برداشت کنید.
تعیین حد سود برای تبدیلشدن به یک تریدر حرفهای مسئله مهمی است. یک تریدر حرفهای با مشخص کردن حد سود، انتظار خود را از یک موقعیت مشخص میکند و از سود بالقوهای که دست نیافتن به آن میتواند منجر به ضرر هنگفتی شود؛ دست میکشد. کنترل حس طمع و علم به اینکه در بازار موقعیتهای امن بسیاری وجود دارد؛ از مهمترین مشخصات یک تریدر حرفهای است. برای اطلاعات بیشتر در این خصوص میتوانید به مقاله حد سود و ضرر چیست و چگونه از آنها استفاده کنیم ، مراجعه کنید.
آیا استفاده از لوریج در ارز دیجیتال برای شما مناسب است؟
همانطور که خواندیم؛ معامله اهرمی در ارز دیجیتال شمشیر دو لبهای است که میتواند سود بسیار زیادی داشته باشد و هم ضرر بسیار زیادی. بهطورکلی ریسک معاملات اهرمی در تمامی بازارها بالاست و این ریسک در بازار پرنوسان ارزهای دیجیتال بسیار بیشتر است.
در حال حاضر به دلیل ملاحظات قانونی امکان انجام این معاملات در یک پلتفرم ایرانی وجود ندارد و علاقهمندان به معاملات اهرمی باید از پلتفرمهای خارجی برای این منظور استفاده کنند. این مسئله نیز بهخودیخود فاکتور ریسک دیگری را برای کاربران ایرانی به همراه خواهد داشت.
اگر مایل به انجام معاملات اهرمی هستید؛ پیش از هر چیز دانش و مسئولیتپذیری را در قبال هر اقدام خود رعایت کنید. احتیاط کنید و بدون تحلیل و تحقیق وارد هیچ موقعیتی نشوید. از سویی دیگر پلتفرم مورد نظر برای معامله اهرمی ارز دیجیتال را نیز با تحقیق، بهدرستی انتخاب کنید.
بسیاری از صرافیهایی که امکان معاملات اهرمی را فراهم میکنند؛ بارها به دستکاری بازار، از کار افتادن ابزارهای تعیین حد سود یا حد ضرر و خدماتشان در لحظههای حساس بازار، متهم شدهاند. بنابراین انتخاب پلتفرم مناسب به تحقیق بسیار زیادی نیاز دارد.
قربانی طمع نشوید. ورود به چنین بازارهایی بدون علم و تحقیق، جز ضرر چیزی به همراه نخواهد داشت. بازار پر نوسان ارز دیجیتال حتی سرمایهگذاری در بازار اسپات را با چالش مواجه میکند چه رسد که ریسک این سرمایهگذاری در معاملات اهرمی چندین برابر هم خواهد بود. تا جایی که عده بسیاری معتقدند ورود به معاملات اهرمی در ارز دیجیتال، بیشتر از سرمایهگذاری، قمار است.
سخن پایانی
اهرم در ارز دیجیتال، سرمایهگذاری اولیه با پول کم و سود بیشتر را امکانپذیر میکند. بااینحال نوسانات بازار میتواند منجر به از دست رفتن همان سرمایه اندک شود. مخصوصاً اگر از اهرمهای بزرگی مانند ۱۰۰x استفاده کنید. همیشه با احتیاط معامله را آغاز کنید و پیش از انجام معامله با اهرم، ریسک آن را ارزیابی کنید. هرگز اموال و داراییهایی را که نمیتوانید از دست بدهید را وارد هیچ معاملهای نکنید. بد نیست پیش از امتحان کردن معاملات اهرمی، به تعداد حسابها و رقمهایی که بهطور روزانه در صرافیها لیکویید میشوند نیز توجه کنید.
هوش مالی و اهرم کردن پول
بهینهسازی و استفاده مطلوب از شرایط برای انجام امورات زندگی، ازجمله مواردی است که ذهن افراد را درگیر خود میکند. یکی از مهمترین امور افراد جامعه، کسب درآمد و پیشرفت مالی میباشد. طبیعی است که هر سرمایه گذاری دوست دارد بهترین بازده را از سرمایهگذاری خود داشته باشد و به بیشترین سود ممکن برسد. برای انجام سرمایهگذاری با حداقل سرمایه و بیشترین سود، نیازمند ابزاری مناسب هستیم که ما را در این زمینه یاری نماید.
مبحث اهرم کردن پول یکی از مواردی است که میتواند کمک شایانی در این زمینه انجام دهد، البته هوش مالی و اهرم کردن پول در کنار هم میتوانند تأثیر بیشتری را در بهتر انجام دادن سرمایهگذاری داشته باشند.
- اهرم مالی چیست؟
- نکات مهم در مورد اهرم سازی پول
- ارتباط هوش مالی و اهرم کردن پول
اهرم مالی چیست؟
به روشی که برای زیاد کردن سود و زیان مالی استفاده میشود، اهرم مالی گویند. از طریق اختیار در معاملات، قراردادهای آتی، ودیعهها و دیگر ابزارهای مالی میتوانید، اهرم مالی ایجاد نمایید. بیشترین استفاده از راهکارهای اهرم مالی، در معاملات املاک و مستغلات از طریق استفاده از وام و یا خرید خانه میباشد.
- قرض گرفتن پول
- خریدن دارایی ثابت
- استفاده از ابزار مشتقه همچون قراردادهای آتی و ودیعهها
کسی که برای تأمین مالی خود از بدهیها استفاده میکند در اندیشه اهرم سازی پول میباشد. بهطور مثال، شخصی ۱۰ میلیون تومان پول دارد و میخواهد که آن را وارد کسبوکار کند. اگرچه این مقدار برای شروع کار کافی است اما برای سرمایهگذاری پرسودتر باید هزینه بیشتری در اختیار داشته باشد، لذا ۱۰ میلیون تومان دیگر از بانک وام میگیرد، پس در حال حاضر ۲۰ میلیون تومان برای سرمایهگذاری کسبوکار خود در اختیار دارد که فرصتهای بیشتری را برای او فراهم خواهد کرد. درواقع این شخص از اهرم کردن پول برای ایجاد فرصتهای بیشتر در سرمایهگذاری بهره برده است.
زمانی که شخص از اهرم مالی برای سرمایهگذاری خود استفاده میکند، نکتهای که باید موردتوجه او قرار گیرد، زیان در سرمایهگذاری است. اگر سرمایهگذاری درست پیشبینی نشود زیان احتمالی که شامل حال او میشود بزرگتر خواهد بود. بهطور کل اهرم مالی ریسک بیشتری را به دنبال خواهد داشت.
نکات مهم در مورد اهرم سازی پول
برای داراییهایی از اهرم مالی استفاده نمایید که کنترل نسبی بر درآمدها و هزینههای آن رادارید. از روشهایی چون روشهای کنترلی هوش مالی، افزایش درآمد، حفاظت از پول و برنامهریزی پول برای اهرم سازی استفاده نمایید. از مشورت گرفتن با مشاوران مالی که خود سرمایهگذار نمیباشند بپرهیزید. به یاد داشته باشید که آموزش مالی موجب افزایش هوش تعریف اهرم عملیاتی چیست؟ مالی شما خواهد شد.
اهرم مالی از دو جنبه بر سود اثر میگذارد. زمانی که بازده سرمایهگذاری حاصل از وام، از هزینه بهره بیشتر شود، سود را افزایش میدهد، اما از جنبه دیگر که خطرساز هم است، زمانی است که بازده سرمایهگذاری از هزینه بهره کمتر باشد. بنابراین استفاده از اهرم خطرناک است و سرمایهگذار باید قادر باشد سرمایهگذاری را کنترل نماید تا متضرر نشود. خرید سهام ازجمله سرمایهگذاریهای است که قابلکنترل توسط سرمایهگذار نمیباشد.
بهرهگیری از هوش مالی در کنترل سرمایهگذاری بسیار مؤثر میباشد. بنابراین نکاتی در اهرم سازی پول باید موردتوجه قرار گیرد:
۲٫ هوش مالی خود را افزایش دهید تا بتوانید بدون افزایش ریسک به سود بیشتری دستیابید، افزایش سود لزوماً به معنای افزایش ریسک نمیباشد.
۳٫ بهجای استفاده از پول دیگران برای اهرم کردن پول، از روشهای دیگری چون روشهای کنترلی هوش مالی، افزایش درآمد، حفاظت و برنامهریزی پول برای اهرم سازی استفاده نمایید.
۴٫ از مشورت گرفتن با مشاوران مالی که خود سرمایهگذار نمیباشند بپرهیزید، این افراد اغلب از هوش مالی پایینی برخوردارند.
۵٫ به یادگیری مباحث مالی بپردازید. به یاد داشته باشید که آموزش مالی موجب افزایش هوش مالی شما خواهد شد.
ارتباط هوش مالی و اهرم کردن پول
پسانداز پول در بانک ازجمله روشهای اهرم سازی درگذشته بوده که به دلیل نوسانات حاکم بر اقتصاد امروز جامعه، منسوخشده است. اهرم کردن پول یک روش هوش مالی است که به ارزیابی بازده سرمایهگذاری میپردازد. استفاده از اهرمهای مالی، این امکان را برای سرمایهگذار فراهم میسازد که از سرمایهگذاری در دارایی خود، به بازده بیشتری دست یابد.
اغلب مردم گمان میکنند که سرمایهگذاریهایی که سود بیشتری دارند، ریسک بیشتری را نیز به دنبال خواهند داشت، اما شخصی که از هوش مالی خود به بهترین نحو استفاده نماید میتواند سرمایهگذاریهای پرسود با کمترین ریسک داشته باشد. اگر سرمایهگذار بتواند درآمدها و هزینههای سرمایهگذاری خود را تحت کنترل قرار دهد، با ریسک کمتری مواجه خواهد شد و این نشان از هوش مالی بالای او خواهد بود. شخصی که در سرمایهگذاری خود ۲۰ درصد سود به دست آورده است، در مقابل کسی که فقط توانسته ۱۰ درصد سود از سرمایهگذاری خود به دست آورد، از هوش مالی بالاتری برخوردار است.
با توجه به نوسانات اقتصادی بازار و افزایش تورم، باید به دنبال راهی باشیم که بتوانیم ارزش پول خود را بیشتر از نرخ تورم افزایش دهیم. یکی از راهکارها استفاده از اهرم مالی برای سرمایهگذاری میباشد. اهرم سازی مالی، یعنی از کمترین دارایی خود بیشترین و بهترین استفاده ممکن را داشته باشید. سرمایهگذاران با هوش مالی بالا در سرمایهگذاریهایی از اهرم استفاده میکنند که بر آن سرمایهگذاری کنترل داشته باشند تا ریسک در سرمایهگذاری کاهش یابد. بنابراین اگر میخواهید ثروتمند شده و به استقلال مالی برسید، باید از روشهای هوشمندانه بهره برده و یک اهرم مالی مناسب پیدا کنید.
نقطه سر به سر چیست و چگونه محاسبه میشود؟
نقطه سر به سر در اقتصاد و خصوصا در محاسبهی هزینه، به نقطهای گفته میشود که هزینههای کلی و درآمد کلی با هم برابر میشوند و از آن نقطه به بعد، میتوان به سوددهی رسید. تا قبل از رسیدن به نقطه سر به سر، سود و زیانی حاصل نشده است و فقط هزینههایی که برای تجارت مورد نظر انجام گرفتهاند، جبران میشوند و سرمایهی اولیه برمیگردد. به طور خلاصه، تمامی هزینههای انجام شده برگشت داده میشوند ولی هنوز سود برابر با صفر است.
نقطه سر به سر، معرف مقدار فروش با محاسبهی واحد (کمیت) یا درآمدی (فروش) است که تمامی هزینههای انجام گرفته، شامل هزینههای ثابت و متغیر را پوشش میدهد. سود کلی در نقطه سر به سر صفر است. یک واحد تجاری زمانی به نقطه سر به سر میرسد که ارزش مالیِ فروش بالاتر از هزینههای متغیر برای هر واحد باشد. این بدین معنی است که قیمت فروش کالاها باید بالاتر از قیمت خریداری شدهی کالاها باشد تا بتواند هزینههایی انجام شده را جبران کند. بعد از اینکه واحد تجاری از نقطه سر به سر تعریف اهرم عملیاتی چیست؟ عبور کند، میتواند به سوددهی برسد.
نقطه سر به سر یکی از رایجترین مفاهیم در تحلیل مالی است و تنها در اقتصاد کاربرد ندارد، بلکه میتواند توسط کارآفرینان، حسابداران، برنامهریزان مالی، مدیران و حتی بازاریابان مورد استفاده قرار بگیرد. نقطه سر به سر در تمامی قسمتهای تجارت مفید است، زیرا به کارمندان اجازه میدهد به سمت اهداف شرکت حرکت کنند.
نقطه سر به سر، یک ارزش کُلی نیست و برای هر تجارتی متفاوت خواهد بود. بعضی از فعالیتهای تجاری ممکن است نقطه سر به سر بالاتر یا پایینتری داشته باشند، با این حال، نکتهی مهم این است که هر واحد تجاری باید نقطه سر به سر را برای خود محاسبه کند، زیرا این کار به آنها نشان میدهد تعداد واحدهایی که باید بفروشند تا بتوانند هزینههای ثابت و متغیر صورت گرفته را جبران کنند چقدر است.
به عنوان مثال، کسبوکاری که در حوزه فروش میز فعالیت میکند، باید سالانه ۲۰۰ میز به فروش برساند تا بتواند به نقطه سر به سر برسد. در حال حاضر، این شرکت کمتر از ۲۰۰ میز میفروشد و در نتیجه در حال زیان دیدن است. برای اینکه این شرکت بتواند هزینههای ثابت و متغیرش را جبران کند باید بیشتر از ۲۰۰ میز در سال به فروش برساند.
اگر برآورد شرکت این است که نمیتواند تعداد میزی که برای رسیدن به سوددهی مورد نیاز است را به فروش برساند، باید موارد زیر را انجام دهد:
- کاهش هزینههای ثابت: این کار میتواند به روشهای مختلفی صورت بگیرد، به عنوان مثال پرداخت اجارهی کمتر، یا مدیریت صحیح صورتحسابها و قبوض یا کاهش دیگر هزینههای مرتبط با فعالیت تجاری.
- کاهش هزینههای متغیر: به عنوان مثال خرید میز از یک تولیدی جدید با قیمت پایینتر.
- افزایش کیفیت میزها.
هر کدام تعریف اهرم عملیاتی چیست؟ از این گزینهها این قابلیت را دارند که نقطه سر به سر را کاهش دهند. این یعنی، واحد تجاری میتواند حتی با فروش میزهای کمتر هم هزینههای ثابت را کاهش دهد.
هدف اصلی از تحلیل نقطه سر به سر، تعیین حداقل خروجیِ ممکن برای رسیدن به سوددهی است. همچنین این کار بر بازاریابی هم تأثیر میگذارد. هر شرکتی باید بتواند بهترین میزان خروجی (ایدهآل خود) را محاسبه کند تا بتواند میزان فروش و درآمدی که برای رسیدن و عبور کردن از نقطه سر به سر نیاز دارد را برای اطمینان از بقای کسبوکار خود به دست آورد. اگر شرکتی نتواند به این سطح برسد، معمولا نمیتواند به کارش ادامه دهد.
نقطه سر به سر ابزار تحلیل سادهای است که معمولا تیم مدیریتی کمترین استفاده را از آن میکند. تعیین نقطه سر به سر دیدگاهی کلی به فروش، هزینهها و سود میدهد. به عنوان مثال، نشان دادن نقطه سر به سر به صورت درصدی از فروش، به مدیران این فرصت را میدهد تا بدانند چه زمانی باید انتظار نقطه سر به سر را داشته باشند. (برای این کار درصد را به زمانی از هفته یا ماه که این درصد ممکن است به وقوع بپیوندد مرتبط میکنند.)
نقطه سر به سر، مورد خاصی در فروش درآمد هدف، زمانی است که درآمد هدف صفر است. این نکته برای تحلیلهای مالی از اهمیت ویژهای برخوردار است زیرا، هر فروشی که بعد از نقطه سر به سر اتفاق میافتد منجر به سوددهی میشود.
تحلیل نقطه سر به سر، همچنین میتواند اطلاعات مفیدی در اختیار بخش بازاریابی قرار دهد، زیرا اهداف مالی را برای بازاریابان جهت تلاش در افزایش فروش فراهم میکند.
تحلیل نقطه سر به سر نه تنها از نظر مالی مفید است، بلکه میتواند فرصتی برای تعریف اهرم عملیاتی چیست؟ بخشهای دیگر فعالیت تجاری فراهم کند تا متوجه شوند در کدام قسمتها باید هزینهها را کاهش دهند و در عین حال بتوانند بهترین نتیجه را از منابع موجودشان به دست آوردند. این کار میتواند در بلند مدت کاری کند که بازدهی تجاری افزایش پیدا کرده و سوددهی بیشتر شود. در بسیاری از موارد، برای شروع یک کسبوکار، تحلیل نقطه سر به سر به کارآفرینان اطلاع میدهد که کدام کسبوکار و در چه نقاطی مناسب رشد و ترقی است.
محاسبه
در مدل تحلیل خطیِ سود-حجم-هزینه (زمانی که هزینهها و درآمدها ثابت هستند)، نقطه سر به سر در رابطه با واحدهای فروش (X) میتواند مستقیما با محاسبهی درآمد کلی (TR) و هزینههای کلی (TC) به این صورت محاسبه شود:
- TFC هزینههای ثابت کلی
- P قیمت فروش هر واحد
- V هزینهی متغیر هر واحد هستند.
مقدار (P – V) اهمیت خاص خودش را دارد و حاشیهی سهمِ واحد نامیده میشود. این مقدارِ سود به ازای هر واحد یا به عبارت دیگر بخشی از هر فروش که هزینههای ثابت را جبران میکند محسوب میشود. در نتیجه نقطه سر به سر زمانی به وقوع میپیوندد که کل سهم تمامی واحدها با کل هزینههای ثابت برابر شود.
حاشیهی امنیت
حاشیهی امنیت قدرت کسبوکار را نشان میدهد و باعث میشود هر تجارتی بداند دقیقا باید چه مقدار سود یا زیان داشته باشد و آیا این سود و زیاد پایینتر یا بالاتر از نقطه سر به سر است یا نه. در تحلیل نقطه سر به سر، حاشیهی امنیت، مقداری را نشان میدهد که فروشهای واقعی یا پیشبینی شده از فروشی که برای نقطه سر به سر در نظر گرفته بوده پیشی میگیرند.
لوریج Leverage یا اهرم در ترید چیست + مزایا و معایب آن
لوریج Leverage یا همان اهرم یکی از اصطلاحات پرکاربرد در معاملات مالی است که آشنایی با آن برای تریدرها ضروری محسوب می شود. امروز قصد داریم در داناپ مفهوم لوریج را با نگاهی عمیق تر مورد بررسی قرار دهیم، پس با ما همراه باشید.
لوریج چیست؟
تریدرها (معامله کنندگان) از لوریج استفاده می کنند تا بازدهی بیشتری از سرمایه گذاری های کوچک داشته باشند. در حقیقت تریدرها فقط بخشی از سرمایه مورد نیاز برای بازکردن یک پوزیشن معاملاتی را فراهم می کنند و این سرمایه از طریق اهرم به سپرده نقدی بزرگتری تبدیل می شود و سود و ضرر آنها نیز بر اساس کل ارزش پوزیشن معاملاتی محاسبه می گردد.
در حقیقت اگر همه چیز به خوبی پیش رود، بازده نهایی آن معامله بسیار بیشتر از مبلغ اولیه سرمایه گذاری خواهد بود، اما اگر روند معاملاتی طبق انتظار پیش نرود، شما با ضرر عظیمی مواجه خواهید شد. تریدرها زمانی که می خواهند با سرمایه کم به بخش بزرگی از بازار دسترسی داشته باشند از لوریج سخن به میان می آورند. Leverage در برخی از محصولات مالی نظیر معاملات آپشن (Option)، مشتقات و قراردادهای CDF مورد استفاده قرار می گیرد.
لوریج یک تعریف دیگری نیز دارد؛ در حقیقت لوریج به بدهی های یک شرکت در مقایسه با ارزش سهام آن نیز اطلاق می شود. اگر یک شرکت، دارایی یا سرمایه گذاری لوریج بالایی داشته باشد به معنی این است که کالا یا سهام آن بدهی بیشتری به نسبت سهام آن دارد.
موضوع Leverage در مباحث بحران مالی بین سال های 2007 تا 2009 بر سر زبان ها افتاد، اما ارتباط مستقیم لوریج با رفتارهای ریسک پذیری که به سقوط مالی منجر می شدند موجب بدنامی آن در بین معامله کنندگان شد. البته لوریج تا به امروز، دوباره اعتبار و شهرت خود را بدست آورده است.
آنچه که باید درمورد Leverage بدانید
لوریج یا اهرم یک مدل سرمایه گذاری به شمار می رود که در آن تریدر تنها بخشی از ارزش پوزیشن را پرداخت خواهد کرد. در حقیقت سپرده اولیه از طریق Leverage افزایش می یابد و تریدر می تواند سهام بیشتری را خریداری کند. این سهام نقدی کوچک با نام پرداخت مارجین (Margin) شناخته می شود و با تمام دارایی ها و بازارهای دیگری که قصد تجارت در آن را دارید، متفاوت است.
یک بازار عمیق، شناور و نسبتا آرام به مارجین کمتری (حدود 5 تا 7 درصد ارزش پوزیشن) نیاز دارد، درحالی که تریدرها در یک بازار بی ثبات، مارجین بالاتری (حدود 10%) را درخواست می کنند. علاوه بر این، نرخ مارجین با توجه به مقررات و قوانین کشوری که حساب شما در آن قرار دارد، متفاوت خواهد بود.
لوریج و مارجین
لوریج و مارجین اگرچه با یکدیگر مرتبط هستند اما مفهوم یکسانی ندارند. زمانی که تریدر یک پوزیشن معاملاتی باز می کند، او مبلغ سپرده گذاری اولیه را با استفاده از Leverage افزایش می دهد تا از طریق آن سهام بیشتری را خریداری کند. به عبارت دیگر اهرم به معنای افزایش قدرت خرید یا فروش ابزارهای مالی است و عموماً به صورت نسبت های 1:2، 1:50 و غیره بیان می شود.
مارجین نیز وجه نقدی است که تریدر برای باز نگه داشتن یک پوزیشن معاملاتی باید پرداخت کند. مارجین در حقیقت عملکردی همانند ضمانت دارد تا خطرات ناشی از معاملات تجاری را پوشش دهد. به عبارت دیگر یک معامله کننده می تواند از مارجین برای ساخت لوریج استفاده کند.
مزایای لوریج
مزایای لوریج تقریبا در انواع مختلف دارایی کاربرد دارد که در ادامه آنها را معرفی خواهیم کرد:
- تریدرها بازار سهام می توانند لوریج را از طریق قراردادهای آتی، وام مارجین و معاملات آپشن به سبد سهام خود اضافه کنند. برای مثال تریدرها به جای این که 10 هزار یورو از سهام یک شرکت را خریداری کنند، می توانند همان مبلغ را در قراردادهای آتی سرمایه گذاری کرده و از این طریق سهام بیشتری را در کنترل داشته باشند.
- فرصت های Leverage در بازار اوراق قرضه نیز یافت می شود. تریدرها از طریق سرمایه گذاری در معاملات کوتاه مدت ارزان قیمت سهم بازار خود را افزایش می دهند و سپس آن را به یک سرمایه گذاری بلند مدت با نرخ بالاتر تبدیل می کنند، آنها در نهایت از اختلاف قیمت بین این دو سرمایه گذاری سود خواهند برد.
- بازار تبادل ارز یا همان بازار فارکس نیز یکی از مکان هایی است که لوریج های بالایی در آن ارائه می شود. برای مثال برخی کارگزاری های فارکس لوریج 1:400 یا بیشتر را به مشتریان خود پیشنهاد می دهند که یعنی 100 دلار شما را تبدیل به 40000 دلار می کند.
- شرکت هایی وجود دارند که برای تامین مالی خود از Leverage استفاده می کنند و تریدرها نیز با سرمایه گذاری بر روی آنها به طور غیر مستقیم به فرصت های لوریج دسترسی پیدا خواهند کرد. شرکت ها اغلب از وام های مالی برای توسعه بخش های جدید استفاده می کنند و از این طریق حقوق سهامداران خود را افزایش می دهند. شما می توانید با تحلیل تراز مالی شرکت ها از وام ها و بدهی آنها آگاه شوید.
نرخ اهرم و نوسانات بازار
سرمایه گذاری لوریج اغلب با نام نرخ اهرم نیز شناخته می شود که بر اساس میزان حقوق صاحبان سهم در مقایسه با دارایی های محاسبه می گردد. برای مثال اگر یک تریدر مبلغ 1000 پوند را با لوریج 1:4 در یک پوزیشن مالی سرمایه گذاری کند، سرمایه وی 3000 پوند افزایش خواهد یافت. در حقیقت سرمایه گذار به ازای هر 1 دلار نقدینگی می تواند معامله ای به ارزش 4 دلار انجام دهد، بنابراین اگر سرمایه گذاری آتی 10% سود کسب کند، ارزش سهام آن نیز به علت لوریج 40% افزایش خواهد یافت.
البته به خاطر داشته باشید که نسبت لوریج یک محاسبه ساده است و از هزینه های Leverage صرف نظر می کند. شما همچنین می توانید از طریق ضرب کردن نوسانات دارایی مربوطه در نرخ لوریج، نوسانات سهام را بدست آورید. یک سرمایه گذاری با نرخ لوریج 4 برابر به همان میزان از نوسان بیشتری نیز برخوردار خواهد بود که این نشان دهنده افزایش ریسک در معاملات Leverage است.
نحوه عملکرد لوریج
فرض کنید که می خواهید 1000 سهم از شرکت X که قیمتی معادل 1 پوند دارد را خریداری کنید، آنگاه باید مجموعا 1000 پوند هزینه اولیه برای این کار در نظر بگیرید. اگر ارزش هر سهم 20 پنی افزایش یابد، شما می توانید هزار سهم خود را به مبلغ 1200 پوند به فروش برسانید و در نتیجه 200 پوند (20%) سود کسب کنید.
مثال ذکر شده روند عادی خرید سهام بود، اما با استفاده از Leverage می توانید با پرداخت بخشی از هزینه اولیه (مارجین)، سهام شرکت X را معامله کنید. اگر مبلغ مارجین 10% باشد، باید از فرمول 10% × 1 پوند × 1000 استفاده کنیم که جواب 100 پوند خواهد بود. به عبارت دیگر شما با مبلغ 100 پوند می توانید یک سهام 1000 پوندی را خریداری کنید و اگر سهام با افزایش 20 درصدی به قیمت 1.20 پوند معامله شود، با فروش کل دارایی به مبلغ 1200 پوند به یک سود 200 درصدی خواهید رسید.
مزایای لوریج
استفاده موفقیت آمیز از لوریج، سود بسیار خوبی را برای سرمایه گذاران به ارمغان می آورد. مزیت شاخص Leverage این است که سرمایه شما را آزاد می کند و از این طریق می توانید معاملاتی به مراتب بزرگتر را انجام دهید؛ به عبارت دیگر شما قادر خواهید بود که سرمایه گذاری خود را در طیف وسیع تری انجام دهید.
علاوه بر این اگر دارایی های مربوط به سرمایه گذاری لوریج با نرخ بالایی همراه باشند به مراتب سوددهی بسیار بیشتری در مقایسه با معاملات بلند مدت برای شما به ارمغان خواهند آورد. برای مثال اگر یک وامی 10 هزار پوندی با نرخ بهره 5% دریافت کنید و سپس آن را در یک معامله با سود 10% سرمایه گذاری کنید، از تفاوت بین سود معامله و نرخ بهره (500 پوند) درآمد کسب خواهید کرد و این در حالی است که سود چنین معامله ای در بازه زمانی 10 ساله مبلغی حدود 9.648 پوند خواهد بود.
معایب لوریج
یکی از معایب بزرگ در Leverage این است که شما از مزایای مالکیت کامل دارایی لذت نخواهید برد و اگر سرمایه گذاری با شکست روبرو شود ، ضرر و زیان زیادی گریبان گیر شما خواهد شد. برای مثال بحران مالی بین سال های 2007 تا 2009 کشور آمریکا به علت استفاده بیش از حد از لوریج های مالی اتفاق افتاد.
برای اینکه خطرات احتمالی لوریج را بهتر درک کنید، فرض کنید که یک سرمایه گذار در زمینه املاک با مبلغ 20 هزار پوند 10 خانه مسکونی به ارزش 200 هزار پوند را خریداری کرده است اما اگر ارزش هر خانه مسکونی به 160 هزار پوند کاهش یابد با مشکلات مالی بسیاری روبرو خواهد شد. در این حالت سرمایه گذار با ضرر 2000% مواجه خواهد شد و مبلغ 400 هزار پوند را از دست می دهد. علاوه بر این سرمایه گذار باید اقساط وام و بیمه را نیز پرداخت کند، بنابراین اهرم مالی همانقدر که سودآور است در برخی اوقات بسیار زیان بار خواهد بود.
لوریج Leverage یا اهرم در ترید چیست + مزایا و معایب آن
لوریج Leverage یا همان اهرم یکی از اصطلاحات پرکاربرد در معاملات مالی است که آشنایی با آن برای تریدرها ضروری محسوب می شود. امروز قصد داریم در داناپ مفهوم لوریج را با نگاهی عمیق تر مورد بررسی قرار دهیم، پس با ما همراه باشید.
لوریج چیست؟
تریدرها (معامله کنندگان) از لوریج استفاده می کنند تا بازدهی بیشتری از سرمایه گذاری های کوچک داشته باشند. در حقیقت تریدرها فقط بخشی از سرمایه مورد نیاز برای بازکردن یک پوزیشن معاملاتی را فراهم می کنند و این سرمایه از طریق اهرم به سپرده نقدی بزرگتری تبدیل می شود و سود و ضرر آنها نیز بر اساس کل ارزش پوزیشن معاملاتی محاسبه می گردد.
در حقیقت اگر همه چیز به خوبی پیش رود، بازده نهایی آن معامله بسیار بیشتر از مبلغ اولیه سرمایه گذاری خواهد بود، اما اگر روند معاملاتی طبق انتظار پیش نرود، شما با ضرر عظیمی مواجه خواهید شد. تریدرها زمانی که می خواهند با سرمایه کم به بخش بزرگی از بازار دسترسی داشته باشند از لوریج سخن به میان می آورند. Leverage در برخی از محصولات مالی نظیر معاملات آپشن (Option)، مشتقات و قراردادهای CDF مورد استفاده قرار می گیرد.
لوریج یک تعریف دیگری نیز دارد؛ در حقیقت لوریج به بدهی های یک شرکت در مقایسه با ارزش سهام آن نیز اطلاق می شود. اگر یک شرکت، دارایی یا سرمایه گذاری لوریج بالایی داشته باشد به معنی این است که کالا یا سهام آن بدهی بیشتری به نسبت سهام آن دارد.
موضوع Leverage در مباحث بحران مالی بین سال های 2007 تا 2009 بر سر زبان ها افتاد، اما ارتباط مستقیم لوریج با رفتارهای ریسک پذیری که به سقوط مالی منجر می شدند موجب بدنامی آن در بین معامله کنندگان شد. البته لوریج تا به امروز، دوباره اعتبار و شهرت خود را بدست آورده است.
آنچه که باید درمورد Leverage بدانید
لوریج یا اهرم یک مدل سرمایه گذاری به شمار می رود که در آن تریدر تنها بخشی از ارزش پوزیشن را پرداخت خواهد کرد. در حقیقت سپرده اولیه از طریق Leverage افزایش می یابد و تریدر می تواند سهام بیشتری را خریداری کند. این سهام نقدی کوچک با نام پرداخت مارجین (Margin) شناخته می شود و با تمام دارایی ها و بازارهای دیگری که قصد تجارت در آن را دارید، متفاوت است.
یک بازار عمیق، شناور و نسبتا آرام به مارجین کمتری (حدود 5 تا 7 درصد ارزش پوزیشن) نیاز دارد، درحالی که تریدرها در یک بازار بی ثبات، مارجین بالاتری (حدود 10%) را درخواست می کنند. علاوه بر این، نرخ مارجین با توجه به مقررات و قوانین کشوری که حساب شما در آن قرار دارد، متفاوت خواهد بود.
لوریج و مارجین
لوریج و مارجین اگرچه با یکدیگر مرتبط هستند اما مفهوم یکسانی ندارند. زمانی که تریدر یک پوزیشن معاملاتی باز می کند، او مبلغ سپرده گذاری اولیه را با استفاده از Leverage افزایش می دهد تا از طریق آن سهام بیشتری را خریداری کند. به عبارت دیگر اهرم به معنای افزایش قدرت خرید یا فروش ابزارهای مالی است و عموماً به صورت نسبت های 1:2، 1:50 و غیره بیان می شود.
مارجین نیز وجه نقدی است که تریدر برای باز نگه داشتن یک پوزیشن معاملاتی باید پرداخت کند. مارجین در حقیقت عملکردی همانند ضمانت دارد تا خطرات ناشی از معاملات تجاری را پوشش دهد. به عبارت دیگر یک معامله کننده می تواند از مارجین برای ساخت لوریج استفاده کند.
مزایای لوریج
مزایای لوریج تقریبا در انواع مختلف دارایی کاربرد دارد که در ادامه آنها را معرفی خواهیم کرد:
- تریدرها بازار سهام می توانند لوریج را از طریق قراردادهای آتی، وام مارجین و معاملات آپشن به سبد سهام خود اضافه کنند. برای مثال تریدرها به جای این که 10 هزار یورو از سهام یک شرکت را خریداری کنند، می توانند همان مبلغ را در قراردادهای آتی سرمایه گذاری کرده و از این طریق سهام بیشتری را در کنترل داشته باشند.
- فرصت های Leverage در بازار اوراق قرضه نیز یافت می شود. تریدرها از طریق سرمایه گذاری در معاملات کوتاه مدت ارزان قیمت سهم بازار خود را افزایش می دهند و سپس آن را به یک سرمایه گذاری بلند مدت با نرخ بالاتر تبدیل می کنند، آنها در نهایت از اختلاف قیمت بین این دو سرمایه گذاری سود خواهند برد.
- بازار تبادل ارز یا همان بازار فارکس نیز یکی از مکان هایی است که لوریج های بالایی در آن ارائه می شود. برای مثال برخی کارگزاری های فارکس لوریج 1:400 یا بیشتر را به مشتریان خود پیشنهاد می دهند که یعنی 100 دلار شما را تبدیل به 40000 دلار می کند.
- شرکت هایی وجود دارند که برای تامین مالی خود از Leverage استفاده می کنند و تریدرها نیز با سرمایه گذاری بر روی آنها به طور غیر مستقیم به فرصت های لوریج دسترسی پیدا خواهند کرد. شرکت ها اغلب از وام های مالی برای توسعه بخش های جدید استفاده می کنند و از این طریق حقوق سهامداران خود را افزایش می دهند. شما می توانید با تحلیل تراز مالی شرکت ها از وام ها و بدهی آنها آگاه شوید.
نرخ اهرم و نوسانات بازار
سرمایه گذاری لوریج اغلب با نام نرخ اهرم نیز شناخته می شود که بر اساس میزان حقوق صاحبان سهم در مقایسه با دارایی های محاسبه می گردد. برای مثال اگر یک تریدر مبلغ 1000 پوند را با لوریج 1:4 در یک پوزیشن مالی سرمایه گذاری کند، سرمایه وی 3000 پوند افزایش خواهد یافت. در حقیقت سرمایه گذار به ازای هر 1 دلار نقدینگی می تواند معامله ای به ارزش 4 دلار انجام دهد، بنابراین اگر سرمایه گذاری آتی 10% سود کسب کند، ارزش سهام آن نیز به علت لوریج 40% افزایش خواهد یافت.
البته به خاطر داشته باشید که نسبت لوریج یک محاسبه ساده است و از هزینه های Leverage صرف نظر می کند. شما همچنین می توانید از طریق ضرب کردن نوسانات دارایی مربوطه در نرخ لوریج، نوسانات سهام را بدست آورید. یک سرمایه گذاری با نرخ لوریج 4 برابر به همان میزان از نوسان بیشتری نیز برخوردار خواهد بود که این نشان دهنده افزایش ریسک در معاملات Leverage است.
نحوه عملکرد لوریج
فرض کنید که می خواهید 1000 سهم از شرکت X که قیمتی معادل 1 پوند دارد را خریداری کنید، آنگاه باید مجموعا 1000 پوند هزینه اولیه برای این کار در نظر بگیرید. اگر ارزش هر سهم 20 پنی افزایش یابد، شما می توانید هزار سهم خود را به مبلغ 1200 پوند به فروش برسانید و در نتیجه 200 پوند (20%) سود کسب کنید.
مثال ذکر شده روند عادی خرید سهام بود، اما با استفاده از Leverage می توانید با پرداخت بخشی از هزینه اولیه (مارجین)، سهام شرکت X را معامله کنید. اگر مبلغ مارجین 10% باشد، باید از فرمول 10% × 1 پوند × 1000 استفاده کنیم که جواب 100 پوند خواهد بود. به عبارت دیگر شما با مبلغ 100 پوند می توانید یک سهام 1000 پوندی را خریداری کنید و اگر سهام با افزایش 20 درصدی به قیمت 1.20 پوند معامله شود، با فروش کل دارایی به مبلغ 1200 پوند به یک سود 200 درصدی خواهید رسید.
مزایای لوریج
استفاده موفقیت آمیز از لوریج، سود بسیار خوبی را برای سرمایه گذاران به ارمغان می آورد. مزیت شاخص Leverage این است که سرمایه شما را آزاد می کند و از این طریق می توانید معاملاتی به مراتب بزرگتر را انجام دهید؛ به عبارت دیگر شما قادر خواهید بود که سرمایه گذاری خود را در طیف وسیع تری انجام دهید.
علاوه بر این اگر دارایی های مربوط به سرمایه گذاری لوریج با نرخ بالایی همراه باشند به مراتب سوددهی بسیار بیشتری در مقایسه با معاملات بلند مدت برای شما به ارمغان خواهند آورد. برای مثال اگر یک وامی 10 هزار پوندی با نرخ بهره 5% دریافت کنید و سپس آن را در یک معامله با سود 10% سرمایه گذاری کنید، از تفاوت بین سود معامله و نرخ بهره (500 پوند) درآمد کسب خواهید کرد و این در حالی است که سود چنین معامله ای در بازه زمانی 10 ساله مبلغی حدود 9.648 پوند خواهد بود.
معایب لوریج
یکی از معایب بزرگ در Leverage این است که شما از مزایای مالکیت کامل دارایی لذت نخواهید برد و اگر سرمایه گذاری با شکست روبرو شود ، ضرر و زیان زیادی گریبان گیر شما خواهد شد. برای مثال بحران مالی بین سال های 2007 تا 2009 کشور آمریکا به علت استفاده بیش از حد از لوریج های مالی اتفاق افتاد.
برای اینکه خطرات احتمالی لوریج را بهتر درک کنید، فرض کنید که یک سرمایه گذار در زمینه املاک با مبلغ 20 هزار پوند 10 خانه مسکونی به ارزش 200 هزار پوند را خریداری کرده است اما اگر ارزش هر خانه مسکونی به 160 هزار پوند کاهش یابد با مشکلات مالی بسیاری روبرو خواهد شد. در این حالت سرمایه گذار با ضرر 2000% مواجه خواهد شد و مبلغ 400 هزار پوند را از دست می دهد. علاوه بر این سرمایه گذار باید اقساط وام و بیمه را نیز پرداخت کند، بنابراین اهرم مالی همانقدر که سودآور است در برخی اوقات بسیار زیان بار خواهد بود.
دیدگاه شما