ستاره ی صبحگاهی


الگوی کندل ستاره صبحگاهی و ستاره شامگاهی در تحلیل تکنیکال

الگو‌های معکوس‌ساز (ستاره صبحگاهی و شامگاهی) از جمله ابزار‌هایی هستند که در بورس زیاد مورد استفاده قرار می‌گیرند. بسیاری از‌ تریدر‌های موفق از آن‌ها برای تحلیل تکنیکال بازار‌ها استفاده می‌کنند. تعداد الگو‌های معکوس‌ساز بسیار زیاد است .

یکی از مهمترین ابزار‌های کاربردی تحلیل تکنیکال، نمودار‌ها هستند. در تحلیل تکنیکال نمونه الگو‌های بازگشتی و یا نمودار‌هایی وجود دارند که بازگشت قیمت سهم از مسیر قبلی خود را بیان می‌کنند و حالت هشداردهنده دارند .

در این مقاله با ما در سایت کارگزاری اقتصاد بیدار همراه باشید تا دو الگوی معکوس‌ساز، کندل ستاره صبحگاهی (morning star) و ستاره شامگاهی (evening star) که از سه کندل در کنار هم ایجاد می‌شوند و جز الگو‌های بازگشتی هستند را توضیح دهیم .

نمودار شمعی (کندل استیک) چیست؟

یکی از مواردی که باید در فعالیت‌های بورسی در نظر گرفت، میزان فشار خرید و فروش است. برای انجام فعالیت‌های به موقع و درست بورسی بایستی هشدار‌های نمودار‌های شمعی (کندل استیک) را در نظر گرفت. نمودار‌ها برای شناخت و روانشناسی بازار و همچنین پیدا کردن الگو‌ها استفاده می‌شوند. نمودار‌های شمعی از سه قسمت بادی یا بدنه، سایه پایینی و سایه بالایی تشکیل می‌شوند. در اینگونه نمودار‌ها، بادی یا بدنه مثبت معمولاً با رنگ سبز یا سفید نشان داده می‌شود و بدنه منفی نمودار‌های شمعی به رنگ مشکی یا قرمز مشخص می‌شود که البته معمولاً این رنگ‌ها بستگی به نرم‌افزار مورد استفاده دارد .

سایه بالایی کندل نمودار شمعی معمولاً بیانگر فشار فروش و سایه پایینی این کندل بیانگر فشار خرید است .

الگوی کندل ستاره صبحگاهی (Morning star) چیست؟

الگوی ستاره صبحگاهی از 3 کندل تشکیل شده است که توسط تحلیلگران بازار به عنوان نشانه صعودی بودن روند بازار مورد استفاده قرار می‌گیرد. این الگو معمولاً در اواخر روند نزولی پدیدار می‌شود و نشانه‌ای از معکوس شدن روند نزولی است.

این الگو به ترتیب از 3 کندل با مشخصات زیر تشکیل می‌شود :

  • کندل بزرگ نزولی
  • کندل با بدنه کوتاه
  • کندل صعودی

هنگامی که الگوی کندل ستاره صبحگاهی تشکیل می‌شود، معمولاً انتظار می‌رود که قیمت سهم تغییر جهت بدهد و روند صعودی پیدا کند. بنابراین در چنین مواقعی بهتر است که وارد موقعیت خرید سهم شوید و تا زمان ادامه روند صعودی با الگوی کندل صبحگاهی همراه باشید.

نشانه‌های الگوی کندل ستاره صبحگاهی

  • اولین نشانه الگوی کندل ستاره صبحگاهی، کندل دوجی، فرفره با بادی (بدنه) کوچک در انتهای روند است که با فاصله از کندل قبلی (کندل منفی با بدنه‌ای بزرگ) ایجاد می‌شود. بنابراین بادی کندل اول و دوم با هم همپوشانی ندارند.
  • کندل دوم معمولاً نشان از عدم قطعیت بازار و گیجی آن دارد. لازم به ذکر است که رنگ این کندل هیچ اهمیتی ندارد .
  • کندل سوم حتماً باید بالاتر از کندل قبل (کندل فرفره یا دوجی) و مثبت باشد .
  • قیمت بسته شدن کندل سوم بایستی از مقدار نصف کندل اول، بیشتر باشد .

الگوی کندل ستاره شامگاهی(Evening star) چیست؟

الگوی کندل ستاره شامگاهی(evening star) که به الگوی ستاره عصرگاهی نیز معروف است، معمولا در آخر روند صعودی تشکیل می‌شود و نشانگر آغاز روند نزولی است. این الگو از 3 کندل تشکیل شده است که به ترتیب زیر در کنار هم قرار می‌گیرند :

  • کندل بزرگ صعودی
  • کندل با بدنه کوتاه
  • کندل نزولی

معمولاً هنگامی که الگوی کندل ستاره شامگاهی تشکیل می‌شود، انتظار می‌رود که قیمت سهم‌ها تغییر جهت داده و سیر نزولی بگیرند. بنابراین هنگام رویت کندل ستاره شامگاهی، معمولاً وضعیت به صورت هشداردهنده است. در اینگونه مواقع بهتر است که اقدام به خرید سهم نکنید .

البته دقت داشته باشید که در صورتی که سهام در بازار دو طرفه معامله شود، در چنین شرایطی می‌توان بعد از تشکیل الگوی کندل ستاره شامگاهی با در نظر گرفتن موقعیت فروش کسب سود کرد .

در واقع اتخاذ موقعیت فروش هنگام رویت کندل ستاره شامگاهی، تنها در بازار‌های دوطرفه امکان‌پذیر است.

نشانه‌های الگوی کندل ستاره شامگاهی

  • اولین نشانه این الگو وجود کندل دوجی یا فرفره با بادی کوچک است که در انتهای روند همراه با gap یا فاصله از کندل قبلی (کندلی با بدنه بزرگ و منفی) شکل می‌گیرد. بنابراین در این کندل هم کندل اول و دوم هیچگونه همپوشانی با هم ندارند .
  • در الگوی کندل ستاره شامگاهی، کندل دوم نشان از عدم قطعیت و گیجی بازار دارد و در این اینجا هم مانند کندل ستاره صبحگاهی رنگ کندل میانی اهمیتی ندارد .
  • کندل سوم حتماً باید بالاتر از کندل قبل (کندل دوجی و فرفره) و مثبت باشد .
  • قیمت بسته شدن کندل سوم باید از نصف کندل اول پایین‌تر باشد .

به منظور کاهش ریسک معاملات بهتر است از الگو‌های ستاره صبحگاهی و ستاره شامگاهی در کنار دیگر ابزار‌های تکنیکالی مانند‌ اندیکاتور‌های حجمی، سطوح حمایت و مقاومتی و استفاده کنید.

تفاوت الگوی ستاره‌ صبحگاهی و شامگاهی

  • یکی از تفاوت‌های واضح در کندل ستاره صبحگاهی و شامگاهی، شکل کندل‌ها و همچنین رنگ‌ آنها است.
  • تفاوت دیگر این دو نوع کندل در مکان تشکیل شدن آنهاست . همان‌طور که قبلا اشاره کردیم کندل ستاره صبحگاهی در آخر روند نزولی و کندل ستاره عصرگاهی یا شامگاهی در آخر یک روند صعودی شکل می‌گیرد.

شباهت الگوی ستاره‌ صبحگاهی و شامگاهی

  • شباهت این کندل‌ها هم در این است که هر دو کندل صبحگاهی و کندل شامگاهی از 2 کندل تشکیل شده‌اند.
  • هر دو جز الگو‌های معکوس‌ساز هستند .

تفاوت الگوی ستاره شامگاهی و الگوی ستاره دوجی شامگاهی

  • الگوی ستاره عادی شامگاهی یک کندل با بدنه کوچک دارد اما ستاره دوجی عصرگاهی یک ستاره دوجی دارد، به این معنی که قیمت ابتدایی و قیمت پایانی در کندل دوم یکسان هستند .

وجود یک ستاره دوجی در سیر صعودی، نشانه وقوع احتمالی سقف است، البته اگر کندل بعد از ستاره دوجی، سفید رنگ با شکافی بالاتر از ستاره دوجی باشد، معمولاً اخطار برگشت ستاره دوجی خنثی می‌شود . در سیر نزولی اگر پس از تشکیل کندل بزرگ سیاه، ستاره دوجی شکل گرفته باشد، هنگامی اخطار برگشت تایید می‌شود که یک کندل بزرگ سفید که به خوبی در کندل سیاه پیشروی کرده باشد، ایجاد شود .

این الگوی سه شمعی ستاره دوجی صبحگاهی نامیده می‌شود. این نوع از ستاره صبحگاهی یک محدوده کف با اهمیت است. اگر در یک روند نزولی شمعی سیاه رنگ با شکاف از یک ستاره دوجی شکل بگیرد، در این شرایط خاصیت ستاره دوجی کاملا بی‌اثر می‌شود. به همین دلیل است که تحلیلگران می‌گویند صبر کنید تا یک یا دو کندل بعد از ستاره دوجی، برگشت روند تایید شود.

شناسایی کندل ستاره صبحگاهی در پلتفرم اکسیر اقتصاد بیدار

شناسایی ستاره صبحگاهی در نمودار‌ها صرفا به شناسایی 3 کندل اصلی ختم نمی‌شود. در واقع آنچه لازم است درک عملکرد قبلی مکانی و قیمت است که الگوی آن در روند فعلی ظاهر می‌شود .

برای این کار بهتر است قبل از هر چیز ابتدا روند نزولی موجود در بازار را بررسی کنید که البته بازار باید پایین‌ترین سطح را داشته باشد. کندل بزرگ نزولی معمولاً نتیجه ادامه روند نزولی موجود و همچنین فشار فروش زیاد است. در این مرحله معامله‌گران بورسی فقط باید به دنبال معاملات کوتاه مدت باشند، چراکه هنوز مدارکی مبنی بر تغییر روند وجود ندارد .

کندل دوم، کندلی کوچک است که گاهی اوقات کندل دوجی است و این اولین هشدار مبنی بر روند نزولی خسته است. در اینگونه موارد کندل صعودی یا نزولی بودن کندل اهمیتی ندارد چرا که اصلی‌ترین نکته در اینجا صرفا بلاتکلیفی بازار است. کندل بزرگ صعودی معمولاً اولین نشانه‌های واقعی فشار جدید خرید است که نشانه شروع روند صعودی جدید است.

چگونه با در نظر گرفتن الگو‌های ستاره‌ای معامله مناسبی انجام دهیم؟

معمولاً الگو‌های ستاره صبحگاهی را می‌توان در نمودار EUR / GBP مشاهده کرد. مکانی که روند نزولی وجود دارد که معمولاً منجر به شکل‌گیری الگوی برگشتی می‌شود .

با مشاهده این گونه نمودار‌ها متوجه می‌شویم که بعد از این که شکل‌گیری الگو تمام شد، معامله‌گران می‌توانند در ورودی‌های کندل بعدی، وارد بازار شوند. معامله‌گران محافظه کار ورود خود را به تأخیر می‌اندازند و منتظر می‌مانند که آیا حرکت قیمت بالاتر می‌رود یا خیر. البته اشکال به تاخیر انداختن ورود به پوزیشن در این است که معمولا معامله‌گر نمی‌تواند در سطح مناسبی وارد پوزیشن شود، خصوصاً در بازار‌های پر سرعت .

در این گونه نمودار‌ها معمولاً بهتر است که هدف‌ها را در سطوح قبل از مقاومت قرار داد. استاپ‌ها هم در زیر کف قرار داده می‌شود، چراکه شکست در این سطوح باعث بی‌ارزش شدن و بی‌اعتبار شدن چرخش می‌شود. از آنجایی که هیچگونه اطمینانی در بازار بورس وجود ندارد معامله‌گران بازار همیشه باید با مدیریت صحیح سرمایه خود را حفظ کنند.

جمع‌بندی

در این مقاله الگوی ستاره صبحگاهی (Morning star) و عصرگاهی (Evening star) را بررسی کردیم. این دو الگو از نمودارهای کندل استیک هستند که برای شناخت و روانشناسی بازار استفاده می‌شوند. الگوی ستاره صبحگاهی معمولاً در اواخر روند نزولی پدیدار می‌شود و نشانه‌ای از معکوس شدن روند نزولی است و الگوی ستاره صبحگاهی معمولاً در آخر روند نزولی شکل می‌گیرد و این نشان از آغاز روند صعودی دارد. برای آشنایی با سایر الگوها و بهره‌گیری از آنها در تحلیل تکنیکال به سایت کارگزاری اقتصاد بیدار مراجعه فرمایید.

صفحه ویژه سال جهانی نجوم - گروه نجوم شفق

17 تیر ماه 1388 ( مطلب شماره 189 )
یکی از القاب سیاره زهره، ستاره بامدادی است. همچنین آن را ستاره شامگاهی نیز می نامند. البته زهره اصلاً یک ستاره نیست بلکه یک سیاره است. پس چرا به زهره چنین القابی داده شده است؟

سیاره درخشان زهره در نقش "ستاره شامگاهی". عکس از: احسان سنایی

مدار زهره، در درون مدار زمین قرار دارد. بر خلاف سیارات بیرونی، زهره همواره در آسمان به خورشید نزدیک است. زمانی که زهره در یک سوی خورشید است، خورشید را در آسمان دنبال کرده و سریعاً پس از غروب آفتاب، هنگامی که آسمان به اندازه کافی برای رؤیت راحت آن تاریک شد، درخشنده می شود. زمانی که زهره در درخشنده ترین حالت خود قرار دارد، تنها چند دقیقه پس از غروب آفتاب در آسمان نمایان می شود و این هنگام است که آن را ستاره شامگاهی می نامند.
زمانی که زهره در سوی دیگر خورشید قرار دارد، همزمان با حرکت خورشید در آسمان، در مقابل آن پیشروی می کند. در چنین حالتی زهره چندین ساعت پیش از طلوع آفتاب از افق شرق طلوع می کند. سپس همچنان که خورشید بالا می آید، آسمان نیز به روشنی می گراید و زهره در آسمان روز از دید پنهان می شود. در این حالت به آن ستاره بامدادی می گویند.
یونانیان و مصریان باستان، می پنداشتند که زهره در واقع دو جرم متفاوت از همند؛ یکی ستاره بامدادی و یکی ستاره شامگاهی. یونانیان به ستاره بامدادی، فسفروس به معنای "آورنده نور" می گفتند و ستاره شامگاهی را نیز هسپروس، به معنای "ستاره شامگاه" لقب داده بودند. چند صد سال بعد، هلنیان وابسته به یونان دریافتند که زهره در واقع جرمی واحد است.

اين وبلاگ متعلق به گروه نجوم شفق شهرستان اردكان يزد مي باشد. از آغاز سال 2009، سال جهانی نجوم، هر روزه یک مطلب جذاب نجومی در این صفحه، تا پایان این سال قرار خواهد گرفت. استفاده از مطالب و عكسهاي وبلاگ با ذكر منبع و نام مجاز مي باشد.
با تشكر-مديريت گروه نجوم شفق وابسته به مركز علمي پژوهشي جوان.

ستاره‌ ی صبحگاهی و ستاره‌ی شامگاهی چه هستند؟

ستاره‌ ی صبحگاهی و ستاره‌ی شامگاهی چه هستند؟

در اصل، عناوین «ستاره‌ی صبحگاهی» و «ستاره‌ی شامگاهی» تنها برای نورانی‌ترین سیاره‌ یعنی سیاره‌ی زهره(ناهید) به کار می‌رفت.سیاره‌ی زهره بسیار درخشان‌تر از ستاره‌های حقیقی آسمان بوده، چشمک نمی‌زند بلکه با نوری ثابت و نقره‌فام نورافشانی می‌کند. رصدگران باستانی که به حرکت ناهید نسبت به ستارگان پس‌زمینه‌اش( هنگام صبح در افق شرقی و هنگام غروب در افق غربی بود) پی برده بودند، خیلی زود متوجه سیار بودن این سیاره شدند. نیکولاس کامیل فلاماریون، ستاره‌شناس فرانسوی در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ از سیاره‌ی زهره با نام «ستاره‌ی شبان(چوپان)» یاد می‌کرد، خود من(نویسنده) سیاره‌ی ناهید را «نور شبِ آسمان» می‌نامم. حال، اگر تنها ناهید را در نظر بگیریم، فهم ریشه‌ی عناوین ستاره‌ی صبحگاهی و ستاره‌ی شامگاهی آسان‌تر می‌شود.

البته، ناهید تنها سیاره‌ی سیار در آسمان نیست، چهار سیاره‌ی دیگر نیز قابل مشاهده با چشم غیرمسلح هستند(پنج سیاره، اگر اورانوس را هم که در شب های صاف و تاریک به سختی دیده میشود حساب کنیم). اما تفاوت این است که، با استثنا قائل شدن برای سیاره‌ی مشتری و در اوقات خاصی نیز سیاره‌ی مریخ، هیچ سیاره‌ی دیگری رفتار ناهید را از خود نشان نمی‌دهد. گرچه، از زمانی به بعد عناوین ذکر شده به صورت جمع مورد استفاده قرار گرفتند تا چهار سیاره‌ی دیگر نیز با عناوین «ستارگان صبحگاهی» و «ستارگان شامگاهی» شناخته شوند.

تفاوت میان این دو اصطلاح بسیار دقیق است. برای مثال، طلوع در مشرق میان ساعات ۱۹:۳۰ و ۲۰:۳۰ به وقت محلی متعلق به سیاره‌ی مشتری می‌باشد. این سیاره بین ساعات ۰۱:۳۰ تا ۰۲:۳۰ بامداد به اوج ارتفاع خود در آسمان جنوبی رسیده و هنگام پایین رفتن در افق غربی هنگام سپیده‌دم همچنان قابل مشاهده است. بنابراین این سیاره‌ی غول‌پیکر در طول شب در موقعیت خوبی برای رصد قرار داشته و می‌توان تغییرات نوارهای ابری و چهار قمر آن را مشاهده کرد.

حال که مشتری برای بیشتر ساعات شب بالای افق می‌باشد واجد شرایط برای دارا بودن عنوان «ستاره‌ی شامگاهی» است، گرچه دقیقا به همین ستاره ی صبحگاهی علت نیز میتوان به آن عنوان «ستاره‌ی صبحگاهی» را داد.

سیاره‌ی بعدی که می‌توان مشاهده کرد مریخ است که پس از ساعت ۰۰:۳۰ به وقت محلی طلوع می‌کند و هنگام طلوع خورشید در حال عبور از نصف‌النهار جنوبی می‌باشد. بنابراین سیاره‌ی سرخ باید یک ستاره‌ی صبحگاهی باشد.

برای سیارات عطارد و زهره هیچگاه چنین ابهامی وجود ندارد، زیرا سیارات ذکر شده هیچ‌موقع در آسمان فاصله‌ی چندان زیادی از خورشید نمی‌گیرند. در حقیقت، در دوران پیش از ظهور مسیح، این دو سیاره دو هویت -دو اسم- داشتند، زیرا هنوز این موضوع درک نشده بود که این سیارات به نوبت و بصورت متناوب در طرفین خورشید ظاهر می‌شوند. عطارد هنگامی که بعنوان یک ستاره‌ی صبحگاهی می‌درخشید با نام آپولو و زمانی که در آسمان شامگاهی ظاهر می‌گشت با نام عطارد(Mercury) خوانده می‌شد. سیاره‌ی زهره هنگام صبح ستاره ی صبحگاهی با نام Phosphorus و هنگام شب به نام Hesperus خوانده می‌شد. باید از جناب فیثاغورث تشکر کنیم که حوالی قرن ۵ پیش از میلاد متوجه شد که فسفروس و هسپروس در حقیقت یکی هستند.

به علت اینکه سیارات عطارد و زهره در مدار نزدیکتری نسبت به مدار زمین به دور خورشید می‌گردند، این سیارات با عنوان « سیارات داخلی» شناخته می‌شوند. کشیدگی به زاویه میان خورشید و سیاره آنطور که از زمین قابل مشاهده است گفته می‌شود. هنگامی که عطارد یا زهره کشیدگی غربی با خورشید دارد، ستاره‌ی صبحگاهی بوده و زمانی که کشیدگی شرقی دارد ستاره‌ی شامگاهی می‌باشد.

عبور در مقابله

این قانون برای سیاراتی که دورتر از مدار زمین به دور خورشید می‌گردند نیز صادق است، این سیارات که مریخ، مشتری و زحل هستند «سیارات خارجی» نامیده می‌شوند. هنگامی که یک سیاره‌ی خارجی با خورشید در محل یکسانی از آسمان قرار دارد یعنی در مقارنه است. زمانی که یک سیاره خارجی دقیقا مقابل خورشید در آسمان قرار گرفته- یعنی هنگامی که زمین و یک سیاره‌ی خارجی هرکدام در یک طرف خورشید قرار دارند ولی هرسه در یک خط هستند- آن سیاره یک ستاره‌ی صبحگاهی نامیده می‌شود. در زمان مقابله، سیاره‌ی مورد نظر هنگام غروب خورشید طلوع کرده و زمانی که خورشید طلوع می‌کند غروب می‌نماید. از آن زمان به بعد، هنگامی که روز تمام می‌شود این سیاره طلوع کرده یا از قبل در آسمان حضور دارد و یک ستاره‌ی شامگاهی نامیده می‌شود.

بنابراین، اگر با این نام‌گذاری جلوتر برویم، سیاره‌ی زحل در تاریخ ۳ ژوئن- ۱۴خرداد ۱۳۹۵ و سیاره مشتری در تاریخ‌های ۸ مارس- ۱۸ اسفند و ۲۲ مه- ۲ خرداد ۱۳۹۵ وارد مقابله شده و ستاره‌ی شامگاهی می‌شوند با اینکه قبلا گفتیم سیارات مشتری، مریخ و زحل پیش از تاریخ مقابله‌شان هنگام شب نیز در آسمان قابل مشاهده هستند اما تا آن زمان، تمام این سیارات ستارگان صبحگاهی نامیده می‌شوند.

«ستاره‌‌ی صبحگاهی» و «ستاره‌ی شامگاهی» چه هستند؟

«ستاره‌‌ی صبحگاهی» و «ستاره‌ی شامگاهی» چه هستند؟

گنبد مينا/ در اصل، عناوين «ستاره‌ي صبحگاهي» و «ستاره‌ي شامگاهي» تنها براي نوراني‌ترين سياره‌ يعني سياره‌ي زهره(ناهيد) به کار مي‌رفتند. سياره‌ي زهره بسيار درخشان‌تر از ستاره‌هاي حقيقي آسمان بوده، چشمک نمي‌زند بلکه با نوري ثابت و نقره‌فام نورافشاني مي‌کند. رصدگران باستاني که به حرکت ناهيد نسبت به ستارگان پس‌زمينه‌اش( هنگام صبح در افق شرقي و هنگام غروب در افق غربي بود) پي برده بودند، خيلي زود متوجه سيار بودن اين سياره شدند. نيکولاس کاميل فلاماريون، ستاره‌شناس فرانسوي در اواخر قرن ۱۹ و اوايل قرن ۲۰ از سياره‌ي زهره با نام «ستاره‌ي شبان(چوپان)» ياد مي‌کرد، خود من(نويسنده) سياره‌ي ناهيد را «نور شبِ آسمان» مي‌نامم. حال، اگر تنها ناهيد را در نظر بگيريم، فهم ريشه‌ي عناوين ستاره‌ي صبحگاهي و ستاره‌ي شامگاهي آسان‌تر مي‌شود. البته، ناهيد تنها سياره‌ي سيار در آسمان نيست، چهار سياره‌ي ديگر نيز قابل مشاهده با چشم غيرمسلح هستند(پنج سياره، اگر اورانوس را هم که در شب هاي صاف و تاريک به سختي ديده ميشود حساب کنيم). اما تفاوت اين است که، با استثنا قائل شدن براي سياره‌ي مشتري و در اوقات خاصي نيز سياره‌ي مريخ، هيچ سياره‌ي ديگري رفتار ناهيد را از ستاره ی صبحگاهی خود نشان نمي‌دهد. گرچه، از زماني به بعد عناوين ذکر شده به صورت جمع مورد استفاده قرار گرفتند تا چهار سياره‌ي ديگر نيز با عناوين «ستارگان صبحگاهي» و «ستارگان شامگاهي» شناخته شوند. در هفته‌ي پيش رو(امروز ۲۰ بهمن ۹۴) هيچ ستاره‌ي شامگاهي نداريم و تنها ستاره‌ي صبحگاهي خواهيم ديد. تفاوت ميان اين دو اصطلاح بسيار دقيق است. براي مثال، طلوع در مشرق ميان ساعات ۱۹:۳۰ و ۲۰:۳۰ به وقت محلي متعلق به سياره‌ي مشتري مي‌باشد. اين سياره بين ساعات ۰۱:۳۰ تا ۰۲:۳۰ بامداد به اوج ارتفاع خود در آسمان جنوبي رسيده و هنگام پايين رفتن در افق غربي هنگام سپيده‌دم همچنان قابل مشاهده است. بنابراين اين سياره‌ي غول‌پيکر در طول شب در موقعيت خوبي براي رصد قرار داشته و مي‌توان تغييرات نوارهاي ابري و چهار قمر آن را مشاهده کرد. حال که مشتري براي بيشتر ساعات شب بالاي افق مي‌باشد واجد شرايط براي دارا بودن عنوان «ستاره‌ي شامگاهي» است، گرچه دقيقا به همين علت نيز ميتوان به آن عنوان «ستاره‌ي صبحگاهي» را داد. سياره‌ي بعدي که مي‌توان مشاهده کرد مريخ است که پس از ساعت ۰۰:ستاره ی صبحگاهی ۳۰ به وقت محلي طلوع مي‌کند و هنگام طلوع خورشيد در حال عبور از نصف‌النهار جنوبي مي‌باشد. بنابراين سياره‌ي سرخ بايد يک ستاره‌ي صبحگاهي باشد. براي سيارات عطارد و زهره هيچگاه چنين ابهامي وجود ندارد، زيرا سيارات ذکر شده هيچ‌موقع در آسمان فاصله‌ي چندان زيادي از خورشيد نمي‌گيرند. در حقيقت، در دوران پيش از ظهور مسيح، اين دو سياره دو هويت -دو اسم- داشتند، زيرا هنوز اين موضوع درک نشده بود که اين سيارات به نوبت و بصورت متناوب در طرفين خورشيد ظاهر مي‌شوند. عطارد هنگامي که بعنوان يک ستاره‌ي صبحگاهي مي‌درخشيد با نام آپولو و زماني که در آسمان شامگاهي ظاهر مي‌گشت با نام عطارد(Mercury) خوانده مي‌شد. سياره‌ي زهره هنگام صبح با نام Phosphorus و هنگام شب به نام Hesperus خوانده مي‌شد. بايد از جناب فيثاغورث تشکر کنيم که حوالي قرن ۵ پيش از ميلاد متوجه شد که فسفروس و هسپروس در حقيقت يکي هستند. به علت اينکه سيارات عطارد و زهره در مدار نزديکتري نسبت به مدار زمين به دور خورشيد مي‌گردند، اين سيارات با عنوان « سيارات داخلي» شناخته مي‌شوند. کشيدگي به زاويه ميان خورشيد و سياره آنطور که از زمين قابل مشاهده است گفته مي‌شود. هنگامي که عطارد يا زهره کشيدگي غربي با خورشيد دارد، ستاره‌ي صبحگاهي بوده و زماني که کشيدگي شرقي دارد ستاره‌ي شامگاهي مي‌باشد.

«ستاره‌‌ي صبحگاهي» و «ستاره‌ي شامگاهي» چه هستند؟ سيارات متفاوتي بسته به موقعيت‌شان نسبت ستاره ی صبحگاهی به زمين و خورشيد ممکن است باهم در آسمان صبحگاهي و شامگاهي ديده شوند. Jim Gemmel در ۱۰ مارس ۲۰۱۲ اين تصوير را از مشتري و ناهيد به ثبت رسانده است.

عبور در مقابله اين قانون براي سياراتي که دورتر از مدار زمين به دور خورشيد مي‌گردند نيز صادق است، اين سيارات که مريخ، مشتري و زحل هستند «سيارات خارجي» ناميده مي‌شوند. هنگامي که يک سياره‌ي خارجي با خورشيد در محل يکساني از آسمان قرار دارد يعني در مقارنه است. زماني که يک سياره خارجي دقيقا مقابل خورشيد در آسمان قرار گرفته- يعني هنگامي که زمين و يک سياره‌ي خارجي هرکدام در يک طرف خورشيد قرار دارند ولي هرسه در يک خط هستند- آن سياره يک ستاره‌ي صبحگاهي ناميده مي‌شود. در زمان مقابله، سياره‌ي مورد نظر هنگام غروب خورشيد طلوع کرده و زماني که خورشيد طلوع مي‌کند غروب مي‌نمايد. از آن زمان به بعد، هنگامي که روز تمام مي‌شود اين سياره طلوع کرده يا از قبل در آسمان حضور دارد و يک ستاره‌ي شامگاهي ناميده مي‌شود. بنابراين، اگر با اين نام‌گذاري جلوتر برويم، سياره‌ي زحل در تاريخ ۳ ژوئن- ۱۴خرداد ۱۳۹۵ و سياره مشتري در تاريخ‌هاي ۸ مارس- ۱۸ اسفند و ۲۲ مه- ۲ خرداد ۱۳۹۵ وارد مقابله شده و ستاره‌ي شامگاهي مي‌شوند با اينکه قبلا گفتيم سيارات مشتري، مريخ و زحل پيش از تاريخ مقابله‌شان هنگام شب نيز در آسمان قابل مشاهده هستند اما تا آن زمان، تمام اين سيارات ستارگان صبحگاهي ناميده مي‌شوند.

ستاره صبحگاهی و عصرگاهی

الگوی ستاره صبحگاهی و عصرگاهی

الگوهای معکوس ساز از جمله ابزارهای پر کاربرد بازار بورس است. بسیاری از تریدرها برای موفقیت در بازار از آن ها استفاده می کنند. تعداد معکوس سازها بسیار است. از همین روی این مقاله قصد دارد تا شما را به طور اختصاصی با ستاره های صبحگاهی، عصرگاهی (شامگاهی) و ستاره های صبحگاهی و عصرگاهی دوجی بیش تر آشنا کند.

این مقاله در مورد شکل و رنگ کندل ها و ویژگی های مربوط به آن ها که دانستن آن ها برای هر تریدری لازم است، صحبت می کند.

فهرست محتوای مقاله

  • ستاره ی صبحگاهی
  • نکات مرتبط با ستاره ی صبحگاهی
  • ستاره ی عصرگاهی (شامگاهی)
  • تفاوت و شباهت ستاره ی صبحگاهی و عصرگاهی
  • ستاره ی صبحگاهی و عصرگاهی دوجی
  • جمع بندی الگوهای معکوس ساز

ستاره ی صبحگاهی

آن از 3 کندل تشکیل شده است. اولین کندل بدنه ی بزرگی دارد و سیاه (قرمز) رنگ است. دومین کندل، بدنه ی کوچکی دارد. رنگ آن هم سیاه یا سفید (قرمز یا سبز) است.

سومین کندل، بدنه ی آن بزرگ است. در واقع آن باید نفوذ مناسبی در بدنه ی اولین کندل داشته باشد. رنگ آن هم سفید (سبز) است.

الگوی ستاره ی صبحگاهی

هر کدام از سه کندل بیانگر چیزی هستند:

اولی نشان دهنده ی این است که هم چنان شاهد پایین آمدن قیمت سهام و روند نزولی خواهیم بود.

دومی بیان کننده ی این است که بازار در موقعیتی قرار دارد که قطعیت ندارد. در این وضعیت فروشندگان توانایی زیادی ندارند تا قیمت را کاهش دهند.

سومی به این موضوع اشاره می کند که قیمت دوباره باز خواهد گشت. یعنی شاهد رشد قیمت خواهیم بود.

این وضعیت به ما سیگنال خرید می دهد چون ادامه ی روند، صعودی خواهد شد.

این الگو از جمله الگوهای معکوس ساز روند است. یعنی در پایان یک روند نزولی تشکیل می شود و روند بازار را به سمت صعودی تغییر می دهد.

نکته ی قابل توجه این که ما برای موفقیت در بازارهای سرمایه حتما باید از ابزارهای دیگری همچون RSI در کنار آن استفاده کنیم تا دقت تحلیلمان را بالا ببریم.

البته بررسی حجم و سطح های حمایتی در کنار ستاره ی صبحگاهی خوب جواب می دهند.

نکات مرتبط با ستاره ی صبحگاهی

نکات مرتبط با ستاره ی صبحگاهی

یک سری نکات در رابطه با آن است که لازم است به عنوان تریدر به آن توجه داشته باشیم همچون:

ستاره ی عصرگاهی (شامگاهی)

اولین شمع، بدنه ی بزرگی دارد و به رنگ سفید (سبز) است. دومین شمع بدنه ی کوچکی دارد و به رنگ سیاه یا سفید (قرمز یا سبز) است.

الگوی ستاره ی عصرگاهی (شامگاهی)

دومین شمع اصلا اولین شمع را نمی پوشاند. یعنی هیچ گاه شمع دوم داخل شمع اول تشکیل نمی شود.

سومین شمع، بدنه ی بزرگی دارد و به رنگ سیاه (قرمز) است. آن مقداری از بدنه ی اولین شمع را می پوشاند. به این معنا که مقداری از سومین شمع داخل اولین شمع است.

نکته ی قابل توجه این که باید بین هر سه شمع شکاف (گپ) وجود داشته باشد. بعضی مواقع شکاف ستاره ی صبحگاهی بین آن ها بسیار ناچیز است.

البته هر چه گپ بین آن ها بیش تر باشد موثق تر هستند.

این الگو در انتهای یک روند صعودی دیده می شود و پس از آن باعث تغییر روند صعودی به نزولی می شود. البته آن بین تریدرها به الگوی «پین بار» هم شهرت دارد.

پس آن هم یکی دیگر از الگوهای معکوس ساز است که به خوبی می تواند نقطه ی اوج (قله ی) بازار را برای ما شناسایی کند.

تفاوت و شباهت ستاره ی صبحگاهی و عصرگاهی

تفاوت و شباهت ستاره ی صبحگاهی و عصرگاهی

یکی از تفاوت آشکار آن ها در شکل کندل ها و رنگشان است که در مطالب قبلی به آن ها اشاره کردیم.

تفاوت دیگر در جای تشکیل شدن آن ها است. همان طور که گفتیم ستاره ی صبحگاهی در انتهای یک روند نزولی و ستاره ی عصرگاهی در انتهای یک روند صعودی تشکیل می شوند.

شباهت آن ها هم در این است که هر دو از سه کندل تشکیل می شوند و هر دو زیر مجموعه ی الگوهای معکوس ساز هستند.

ستاره ی صبحگاهی و عصرگاهی دوجی

ستاره ی صبحگاهی و عصرگاهی دوجی

شکل این الگوها به این گونه است که به جای شمع وسط آن ها یک دوجی ظاهر می شود.

بنابراین باید یک دوجی در روند صعودی بالای بدنه ی اصلی و در روند نزولی پایین بدنه ی اصلی بسته گردد.

البته این الگوها هم از دیگر موارد الگوهای معکوس ساز به شمار می آیند؛ چون روند بازار را معکوس می کنند.

نکته ی مهم، شمعی است که پس از دوجی تشکیل می شود. این شمع حتما باید تغییر روند بازار را تأیید نماید.

علاوه بر آن صبحگاهی دوجی در انتهای روند نزولی و عصرگاهی دوجی در انتهای یک روند صعودی تشکیل می شود.

پس دوجی به تنهایی کاربرد چندانی ندارد بلکه در الگوهای سه کندلی قدرت خود را نشان می دهد.

البته نباید فراموش کنیم که این الگوها، به تنهایی نمی توانند ملاک درستی برای معاملاتمان باشند بلکه حتما باید در کنار آن ها از ابزارهای تکمیلی دیگری مثل اندیکاتورهای حجمی، سطوح حمایت و مقاومتی و … نیز استفاده کنیم.

جمع بندی الگوهای معکوس ساز

دانستیم که الگوهای معکوس ساز بسیارند. معکوس ساز به این معنا که اگر این الگوها در پایان روند صعودی ظاهر شوند آن را تبدیل به یک روند نزولی می کنند و بر عکس.

الگو های معکوس ساز

پس اگر در انتهای یک روند نزولی هم ظاهر شوند آن را تبدیل به یک روند صعودی می کنند.

در این مقاله به الگوهای ستاره ی صبحگاهی و عصرگاهی و ستاره صبحگاهی و عصرگاهی دوجی اشاره شد.

هر کدام از این الگوها نوع کندل و رنگشان متفاوت بود و شرایطی داشتند که باید رعایت شوند تا بتوانیم اسم الگوهای معکوس ساز را رویشان بگذاریم.

مثلا اولین کندل ستاره ی صبحگاهی، بدنه ی بزرگی دارد و سیاه (قرمز) رنگ است در حالی که شمع اول ستاره ی شامگاهی در عین بزرگ بودن بدنه دارای رنگ سفید (سبز) است.

رنگ سومین کندل ستاره ی صبحگاهی سفید (سبز) است در حالی که سومین شمع ستاره ی شامگاهی سیاه (قرمز) است.

در همه ی الگوهای فوق وجود گپ (فاصله یا شکاف) بین کندل ها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است؛ چون هر چه این شکاف بیش تر باشد الگو را معتبرتر می کند.

الگو های ستاره صبحگاهی و عصر گاهی

مطالبی که در این جا بیان شد باید به طور عملی روی سهم های مختلف اجرا کنیم تا راحت تر بتوانیم از این الگوها برای موفقیت در بازار بورس استفاده کنیم.

دوستان عزیز اگر در حین تمرین سؤالی داشتید یا به مشکلی برخوردید، می توانید به سایت آکادمی طهرانی مراجعه نمایید و از آموزش های حضوری یا غیر حضوری آن بهره مند شوید.

آکادمی طهرانی یکی از معتبرترین شرکت هایی است که در زمینه ی بازارهای مالی می تواند آموزش های مختلفی را در اختیار شما قرار رهد.

فراموش نکنید آموزش، قدم اول برای موفقیت در سرمایه گذاری است. پس در جایی هزینه کنید که ارزش آن را داشته باشد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.